گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد دوم
فصل دهم در بیان میزانست و حساب و سؤال و رد مظالم






اشاره
بدان که خلافی نیست در میان مسلمانان در حقیقت میزان و در قرآن مجید در مواضع متعدده وارد شده است- در سوره اعراف
میفرماید وَ الْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَ هُمْ بِما کانُوا
بِآیاتِنا یَظْلِمُونَ یعنی وزن و سنجیدن اعمال در روز قیامت حق است پس هر کس سنگین باشد ترازوهاي او پس ایشانند رستگاران و
هر کس سبک باشد ترازوهاي او پس ایشانند آنها که زیان کردهاند جانهاي خود را بسبب آنچه بودند که بآیات ما ستم میکردند و
در سوره مؤمنان نیز نزدیک 429 باین مضمون فرموده است و در باب کافران فرموده است در سوره کهف پس برپا
نمیداریم از براي ایشان وزنی را و در سوره انبیا فرموده است و میگذاریم ترازوهاي عدالت را از براي روز قیامت پس ظلم کرده
نمیشود نفسی به هیچ ظلم و اگر از اعمال او بقدر حبه سنگینی داشته باشد از خردل آن را میآوریم در میزان عمل او و ما کافی
هستیم از براي حساب کردن و در سوره قارعه نیز خفت و ثقل موازین را فرموده است. پس در اصل میزان شکی نیست و انکار
بالکلیه کفر است اما در معنی آن خلاف است اکثر مفسرین و متکلمان عامه و خاصه بر ظاهرش حمل کردهاند و میگویند حق جل و
علا در قیامت ترازوئی نصب مینماید که زبانهاي دارد و دو کفه عظیم و اعمال عباد را در آن میسنجند و حسنات را در یک کفه
میگذارند و سیئات را در یک کفه دیگر و این جماعت نیز خلاف کردهاند در کیفیت وزن زیرا که اعمال عرضی چندند و وزنی
نمیدارند و قائم بنفس نمیباشند پس بعضی گفتهاند صحایف اعمال را میکشند و عامه از ابن عمر روایت کردهاند که حضرت رسول
صلّی اللّه علیه و آله و سلّم سؤال کردند از آن چه وزن میکنند در روز قیامت فرمود صحیفهها را وزن میکنند بنابراین باید حقتعالی
صحیفهها را در خور وزن قرار دهد و بعضی گفتهاند اعمال حسنه مصور میشوند بصورتهاي نورانی نیکو و اعمال سیئه مصور
میشوند بصورتهاي تاریک و سیاه و آنها را با یکدیگر وزن میکنند و بعضی بتجسم اعمال قائلند و میگویند باعتبار اختلاف نشئات
انقلاب حقایق جایز است چنانچه علم و معرفت در عالم رؤیا بآب و شیر مصور میشود و این سخن از طریق عقل بسیار دور است و با
معادي که اهل اسلام قائلند موافقت ندارد زیرا که ایشان بعود همین بدن قائلند و باختلاف نشئات قائل نیستند و با این حال قول
بانقلاب حقایق سفسطه است و اقرب بعقل آنست که حقتعالی مناسب آن اقوال و افعال و اخلاق از جواهر چیزي چند خلق کند از
صور حسنه و قبیحه که حسن و قبح آنها مصور و معاین گردد بلی با مذهب کسی موافقست که معاد را در عالم خیال و مثال و
اجساد مثالیه قائل باشد و ایضا خلاف است بر تقدیر حمل میزان بر حقیقت آن که آیا از براي همه کس یک ترازو است یا آنکه
صفحه 65 از 190
ترازوي هر کس جداست و بر تقدیر جدا بودن هر کس را یک ترازو است یا باعتبار عقاید و اعمال او و اخلاق و انواع افعال او
ترازوهاي متعدده هست و چون خصوص این شقوق معلوم نیست ایمان اجمالی در این ابواب کافی است و جمعی از متکلمین خاصه
و عامه قائل شدهاند بآنکه میزان کنایه از عدل است و موازنه میان مقادیر ثواب و عقاب اعمال بر وجه عدالت و میگویند اگر آن
شخص اقرار بعدالت حقتعالی دارد چه احتیاج بکشیدن و ترازو است و اگر اعتقاد ندارد باین 430 کشیدن کی باور
میکند و میتواند گفت که خود جسمی چند را آوردي و سنجیدي و این رجحان را ظاهر کردي من چه دانم که بر وجه عدالتست
پس فایده در این کشیدن نیست و مؤید در اینست آنچه در احتجاج از هشام بن الحکم منقولست که زندیقی سؤال کرد از حضرت
صادق علیه السّلام از میزان حضرت فرمود که اعمال اجسام نیستند که سبکی و سنگینی داشته باشند و کسی محتاج است بوزن
کردن چیزي که عدد اشیاء را نداند و ثقل و خفت آنها را نداند و خدا هیچ چیز مخفی از او نیست پرسید که پس چه معنی دارد
میزان فرمود که مراد عدل است پرسید چه معنی دارد آنکه میفرماید که هر که سنگین شود موازین او فرمود هر که راجح شود عمل
خیر او کلینی و ابن بابویه بسند معتبر از هشام بن سالم روایت کرده است که از حضرت صادق علیه السّلام پرسیدند از معنی قول
حقتعالی وَ نَ َ ض عُ الْمَوازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیامَۀِ فرمود که موازین انبیاء و اوصیااند و شیخ مفید گفته است که میزان تعدیل میان
اعمالست و جزاي آنها و هر جزائی را در موضع خود قرار دادن و هر حقی را بصاحبش رسانیدن و آن معنی ندارد که حشویه
فهمیدهاند که در قیامت ترازوها است مانند ترازوهاي دنیا که هر میزانی دو کفه داشته باشد و اعمال را در آنجا بگذارند زیرا که
اعمال عرضی چندند و اعراض را وزن نمیتوان کرد و موصوف بخفت و ثقل میشوند بر سبیل مجاز و مراد آنست که هر چه ثقیل
باشد از اعمال یعنی بسیار باشد و استحقاق ثواب عظیم داشته باشد و آنچه خفیف و سبک باشد یعنی قدرش کم باشد و صاحبش
استحقاق ثواب جزیل داشته باشد و حدیثی که وارد شده است که حضرت امیر المؤمنین و ائمه از ذریه او موازیناند مراد آنست که
ایشان تعدیل میان اعمال و حکم میکنند در آن باب بعدل و ثواب و در محاورات میگویند فلان نزد من در میزان فلان است و مراد
آنست که نظیر اوست و آنچه حقتعالی در حساب و خوف از آن فرموده است مراد آنست که او را بر اعمالش بازدارند و هر که را
چنین کنند از تبعات آنها خلاص نمیشود و هر که را خدا عفو کند از او فایز میشود بنجات و کسی که سنگین باشد موازین او که
استحقاق ثوابش زیاد باشد ایشان رستگارانند و هر که سبک باشد موازینش بآنکه طاعتش کم باشد و مستحق ثواب نباشد پس
ایشان زیانکار جانهاي خودند و در جهنم مخلد خواهند بود و قرآن مجید بلغت عرب نازل شده است و حقیقت و مجازي که شایع
است در لغت ایشان مؤلف گوید که باین وجوه عقلیه و استبعادات وهمیه دست از ظواهر آیات برداشتن مشکل است اما چون
روایات در این باب متعارض باید باصل میزان اعتقاد کرد و معنی آن را بعلم ایشان گذاشت و جزم باحد طرفین مشکل است.
(و اما حساب و سؤال و حکم در مظالم عباد)
آیات و اخبار در آنها بسیار است و ایمان بآنها مجملا واجب است و در روایات بسیار وارد شده است که خدا سریع الحساب و اسرع
الحاسبین است و بعضی را فرموده است که از براي ایشانست سوء حساب و شدت حساب و فرموده است که بسوي ما است
بازگشت ایشان و بر ما است حساب ایشان و فرموده است که سؤال میکنیم از آنها که رسولان بسوي ایشان فرستاده شده است و از
مرسلین سؤال میکنیم و در روایات وارد شده است که حق تعالی حساب میکند خلایق را بقدر یک چشم بهمزدن و در روایات
دیگر بقدر دوشیدن شیر گوسفندي و از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام منقولست که خدا را مشغول نمیگرداند حساب احدي از
حساب دیگري چنانکه مشغول نمیگرداند او را روزي دادن دیگري و ابن بابویه در رساله عقاید گفته است که اعتقاد ما در حساب و
میزان آنست که آنها حقند یعنی بعضی را خود متوجه میشود و بعضی را بحجتهاي خود میگذارد پس حساب انبیاء و ائمه را خود
میکند و هر پیغمبري حساب اوصیاي خود را میکند و اولیاء متولی حساب آنها میشوند و حق تعالی گواه است بر انبیاء و رسل و
صفحه 66 از 190
ایشان گواهانند بر اوصیاء و ائمه گواهانند بر مردم چنانچه حق تعالی فرموده است تا بوده باشد رسول گواه بر شما و بوده باشید شما
گواهان بر مردم و باز فرموده است پس چگونه خواهد بود حال ایشان در وقتی که بیاوریم از هر امتی گواهی و بیاوریم تو را گواه
بر آنها و فرموده است وَ یَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ شاهد حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام است و حضرت صادق علیه السّلام فرمود که موازین
انبیاء و اوصیااند و بعضی از خلق بیحساب ببهشت میروند و سؤال بهمه خلق وارد میشود زیرا که فرموده است فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِینَ أُرْسِلَ
إِلَیْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِینَ یعنی از دین سؤال میکنند و اما غیر دین پس سؤال نمیکنند مگر از کسی که او را حساب کنند زیرا که حق
تعالی میفرماید فَیَوْمَئِذٍ لا یُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَ لا جَانٌّ یعنی پس در آن روز سؤال کرده نمیشود از گناه او نه انسی و نه جنی از شیعه
بنی آدم و ائمه نه غیر ایشان هم چنانکه در تفسیر اهل بیت وارد شده است و هر که را حساب میکنند او معذب است اگر چه بطول
بازداشتن در موقف قیامت باشد و نجات نمییابد از جهنم و و داخل بهشت نمیشود مگر برحمت خدا و حقتعالی خطاب میفرماید
بندگانش را از اولین و آخرین بحساب اعمال ایشان بیک خطا و یکدفعه که هر یک حساب عمل خود را میشنوند و از دیگري را
نمیشنوند و گمان میکند که او مخاطب است و بس نه دیگري و مشغول- نمیگرداند مخاطبه و فارغ میشود از حساب اولین و
آخرین در مقدار یک ساعت از ساعات دنیا 432 و بیرون میآورد از براي هر کس نامهاي که آن را ملاقات میکند
گشوده شده که جمیع اعمالش در آن نوشته شده است و هیچ صغیره و کبیره نیست مگر آنکه در آن نامه داخل است پس او را
حساب کننده نفس خود میگرداند و حاکم بر خود میگرداند و باو میگوید بخوان نامه خود را نفس تو بس است امروز براي حساب
تو و جماعتی را خدا مهر بر دهان میگذارد- و گواهی میدهند دستها و پاها و جمیع جوارح ایشان و کردههاي ایشان و خواهند
گفت بپوستهاي خود که چرا گواهی دادید بر ما گویند بسخن آوردمان آن خداوندي که هر چیزي را بسخن آورده است و خلق
کرده است شما را اول مرتبه و بسوي اوست بازگشت شما تمام شد کلام صدوق و جمع میان اخبار باین نحو کرده است و کلینی از
حضرت علی بن الحسین علیه السّلام روایت کرده است که از براي اهل شرك نصب ترازوها نمیشود و دیوانها گشاده نمیشود
ایشان را فوج فوج بیحساب بجهنم میبرند و نصب موازین و نشر دواوین از براي اهل اسلام میباشد و علی بن ابراهیم و ابن بابویه و
شیخ طوسی بسندهاي معتبر از حضرت باقر روایت کردهاند که دو قدم بنده از پیش حقتعالی از جاي خود حرکت نمیکند تا سؤال
کند از او از چهار خصلت از عمر او که در چه چیز فانی کرده است و از جسد او یا از جوانی او که در چه چیز کهنه کرده است و از
مال که از کجا کسب کرده و در چه چیز خرج کرده است و از محبت ما اهل بیت و ابن بابویه بسند معتبر از حضرت صادق علیه
السّلام روایت کرده است که چون روز قیامت شود دو بنده مؤمن را از براي حساب بازدارند که هر دو از اهل بهشت باشند یکی
فقیر و دیگري غنی در دنیا پس فقیر گوید که خداوندا از براي چه مرا بازمیداري بعزت تو قسم که میدانی که ولایت و حکومتی
بمن نداده بودي که عدالت کنم در آن یا جور کنم و مال زیادي بمن نداده بودي که حق تو بر آن واجب شده باشد و داده باشم یا
نداده باشم و روزي مرا بقدر کفاف میدادي بقدر آنچه میدانستی که مرا کافی است و مقدر کرده بودي پس خداوند جلیل فرماید
که راست میگوید بنده من بگذارید تا داخل بهشت شود و آن غنی میماند تا آنکه آن قدر عرق از او جاري شود که اگر چهل شتر
بیاشامد کافی باشد ایشان را پس داخل بهشت شود و آن فقیر باو گوید که چه چیز تو را حبس کرد گوید طول حساب پیوسته
چیزي بعد از چیزي از تقصیرات ظاهر میشد و خدا مرا میبخشید تا آنکه مرا برحمت خود فرو گرفت و ملحق نمود به توبهکاران تو
کیستی گوید من آن فقیرم که با تو بودم در محشر گوید نعیم بهشت تو را تغییر داده است که من تو را نشناختم و در کتاب زهد
حسین بن سعید روایت کرده است که مردي بخدمت حضرت باقر علیه السّلام آمد و گفت یا بن رسول اللّه من گناهی کردهام که
میان من 433 و خداست و بر آن احدي از مخلوقین مطلع نشده است و بر من گرانست و تو را از آن جلیل تر میدانم
که آن را بتو عرض کنم حضرت فرمود که چون روز قیامت شود و خدا محاسبه بنده مؤمن خود بکند او را بر یک یک از گناهان
او مطلع گرداند و بیامرزد و بر آنها مطلع نگرداند نه ملک مقربی و نه پیغمبر مرسلی را و بعضی از گناهان را از او مستور دارد که
صفحه 67 از 190
موجب زیادتی خجلت او نگردد پس گوید بسیئات او که حسنات شوید اینست معنی قول حق تعالی فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ
حَسَ ناتٍ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً یعنی بدل میکند خدا گناهان ایشان را بحسنات و خدا آمرزنده رحیم است و بروایت دیگر شیخ
طوسی فرمود که مؤمن گناهکار را میآورند در روز قیامت و در مقام حساب بازمیدارند و حقتعالی خود متوجه حساب او میگردد
و مطلع نمیگرداند بر حساب او احدي از مردم را و گناهانش را بر او میخواند و چون اقرار بگناهان خود کرد حقتعالی کاتبان اعمال
او را امر میکند که بدل کنید گناهان او را بحسنات و ظاهر گردانید آنها را براي مردم چون ببینند مردم میگویند که این بنده یک
گناه نداشته پس امر میکند او را به بهشت ببرند و این است تأویل این آیه و این در گناهکاران شیعیان ما است و بس و در عیون
اخبار الرضا علیه السّلام منقول است که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود که حقتعالی حساب میکند همه خلق را مگر
کسی که با خدا شریک قرار داده باشد و او را بیحساب بجهنم میفرستد و ایضا بسندهاي بسیار معتبر منقول است که اول چیزي که
از بنده سؤال میکنند محبت ما اهل بیت است و شیخ طوسی در امالی و دیگران روایت کردهاند که در نامهاي که حضرت امیر
المؤمنین علیه السّلام با محمد بن ابی بکر باهل مصر نوشت فرمود که هر که عمل کند خالص از براي خدا اجر او را حقتعالی در
دنیا و آخرت باو عطا فرماید و مهمات او را در هر دو کفایت فرماید و حقتعالی میفرماید که اي بندگان من که ایمان آوردهاید
بپرهیزید از عذاب پروردگار خود از براي آنها که اعمال نیکو کردهاند در این دنیا نعمت حسنه است و زمین خدا واسع است و داده
میشود بصبر کنندگان مزد ایشان بیحساب پس آنچه خدا بمؤمنان داده است در دنیا حساب نمیکند ایشان را بآن در آخرت
حقتعالی میفرماید لِلَّذِینَ أَحْسَ نُوا الْحُسْنی وَ زِیادَةٌ یعنی براي آنها که نیکی کردهاند جزاي نیکو هست و زیادتی بر آن جزاي حسنی
بهشت است و زیاده در دنیا است و از حضرت صادق علیه السّلام منقول است که هیچ بنده نیست مگر آنکه خدا را بر او حجتی
هست یا در گناهی که او را کسب کرده است یا در نعمتی که تقصیر کرده است در شکر آن و از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام
منقول است که بازمیدارند بنده را در قیامت نزد حق 434 تعالی پس میفرماید که مقایسه کنید میان نعمتهاي من و
عمل او پس نعمتهاي خدا فرو میگیرد اعمال او را و حق تعالی میفرماید که نعمتهاي مرا باو ببخشید و مقایسه کنید میان خیر و شر او
اگر مساوي باشند عملهاي او حقتعالی شر را بخیر برطرف میکند و او را داخل بهشت میگرداند و اگر خیرش زیادتی کند حقتعالی
به آن زیادتی او را ثواب وافی میدهد و اگر اعمال شرش زیادتی میکند و پرهیزکاري از شرك کرده است یعنی شیعه است و
عقایدش درست است خدا او را میآمرزد برحمت خود اگر خواهد و تفضل میکند بعفو خود بر او و شیخ طوسی از حضرت صادق
علیه السّلام روایت کرده است که چون روز قیامت شود خدا ما را موکل گرداند به حساب شیعیان ما پس آنچه از خداست از خدا
سؤال میکنیم که از براي ما ببخشد پس آن از ایشانست و آنچه حق ما است بایشان میبخشیم پس حضرت این آیه را خواند إِنَّ إِلَیْنا
إِیابَهُمْ ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنا حِسابَهُمْ و در بصائر از حضرت صادق علیه السّلام منقولست که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود که
من اول کسیام که نزد خدا میآیم در قیامت پس میآید نزد من کتاب خدا پس اهل بیت من پس امت من پس خدا سؤال میکند
از امت من که چه کردید در کتاب من و اهل بیت پیغمبر خود و عیاشی روایت کرده است که حضرت صادق علیه السّلام در تفسیر
این آیه إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَ َ ص رَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا فرمود یعنی گوش را سؤال میکنند از آنچه شنیده است و چشم را از
آنچه دیده است و دل را از آنچه اعتقاد کرده است و کلینی و برقی بسندهاي صحیح از آن حضرت روایت کردهاند که سه چیز
است که بنده مؤمن را بر آن حساب نمیکنند طعامی که بخورد و جامهاي که بپوشد و زوجه صالحه که او را معاونت نماید و فرج
خود را باو حفظ کند از حرام و در عیون اخبار الرضا (ع) منقول است که آن حضرت فرمود که در دنیا نعیم حقیقی نیست بعضی از
فقهاء عامه که حاضر بودند گفتند که حقتعالی میفرماید ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ یعنی سؤال کرده میشوید در روز قیامت از نعیم
و آب سرد مراد است و آن از نعمت دنیا است حضرت بصداي بلند فرمود که شما چنین تفسیر کردهاید و خلافها کردهاید بعضی
گفتهاند آب سرد است و بعضی گفتهاند طعام خوشبوي نیکو است و بعضی گفتهاند خواب لذیذ است و خبر داد مرا پدرم که این
صفحه 68 از 190
اقوال نزد جدم حضرت صادق علیه السّلام مذکور شد حضرت در غضب شد و فرمود که خدا سؤال نمیکند بندگانش را از چیزي
که بر ایشان تفضل کرده باشد و منت نمیگذارد بر ایشان به آن و منت گذاشتن بانعام از مخلوقین قبیح است پس چگونه بخالق عز و
جل توان نسبت داد چیزي را که از براي مخلوقین نپسندیده است و ایشان را نهی از آن کرده است و لیکن نعیم محبت ما اهل بیت
است و موالات و اعتقاد بامامت 435 ما است که خدا بعد از توحید و نبوت از آن سؤال میکند و آن را نعیم گفته
است زیرا که بنده هرگاه وفا بآن بکند آن را میرساند به نعیم ابدي بهشت که زوال ندارد و بتحقیق که خبر داد مرا پدرم از پدران
بزرگواران خود از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بعلی علیه السّلام گفت یا علی
بدرستی که اول چیزي که سؤال کرده میشود بنده از آن بعد از مرگش شهادت بوحدانیت خداست و آنکه محمد رسول او است و
آنکه تو ولی و صاحب اختیار مؤمنانی بسبب آنچه از براي تو قرار داده است از امامت و من از براي تو قرار دادهام از وصایت پس
هر که اعتقاد کند اینها را میرود بسوي نعمتی که زوال ندارد. و کلینی بسند معتبر از حضرت علی بن الحسین علیه السّلام روایت
کرده است که حضرت امیر- المؤمنین علیه السّلام فرمود که چون روز قیامت شود حق تعالی مردم را محشور گرداند از قبرها عریان
و پا برهنه و بیریش و بیعیب بروشی که در روز اول خلق شده بودند در یک صحرا برانند ایشان را تا آنکه بایستند در عقبه محشر
و ازدحام بیاورند و بر یکدیگر سوار شوند و نگذارند که از این عقبه بگذرند پس نفسهاي ایشان بگیرد و عرقهاي ایشان بسیار شود
و ناله و گریه ایشان بلند شود و این اول هولی است از اهوال قیامت پس ملکی از ملائکه از جانب خداوند جبار ندا کند که همه
بشنوند پس صداهاي ایشان پست شود و دیدههاي ایشان خاشع گردد و بدنهاي ایشان بلرزد و دلهاي ایشان ترسان شود و سرها بلند
کنند بسوي آسمان پس خداوند حاکم عادل ندا کند ایشان را که منم خداوندي که جز من خداوندي نیست و حاکم عادل و ظلم
نمیکنم و امروز میان شما بعدالت حکم میکنم و حق ضعیف را از قوي میگیرم و ظلمهاي مردم را بحسنات مبدل میکنم و بر
بخشندههاي مظلمهها ثواب میدهم و نمیگذرد از این عقبه امروز ظالمی که نزد او مظلمه بوده باشد مگر مظلمه که صاحبش ببخشد
و من او را ثواب بدهم پس بچسبید بر یکدیگر و مظلمههاي خود را طلب کنید از هر که ستمی بر شما کرده باشد در دنیا و من
گواهم از براي شما بر ایشان و بس است گواهی من پس مظلومان میگردند ظالمان را پیدا میکنند و طلب مظلمههاي خود را از
ایشان میکنند و مدتها بر این حال میماند پس حال ایشان شدیدتر میشود و عرق ایشان بیشتر میشود و بروایت دیگر عرق ایشان تا
رانهاي ایشان میآید و فریاد و فغان ایشان بیشتر میشود و بروایت دیگر اکثر ایشان آرزو میکنند که از سر مظالم خود بگذرند و از
این عقبه نجات بیابند پس منادي ندا کند ایشان را که خاموش شوید و نداي پروردگار خود را بشنوید چون خاموش شوند ندا رسد
که حق تعالی میفرماید که اگر میخواهید مظلمهها را بیکدیگر به بخشید و از این عقبه بگذرید و 436 اگر
نمیبخشید مظلمههاي شما را میگیریم پس اکثر ایشان شاد میشوند مظلمهها را میبخشند بامید آنکه از این شدت نجات یابند و
بعضی از ایشان میگویند پروردگارا مظلمههاي ما بزرگتر است از آنکه ببخشیم پس ندا میرسد برضوان خازن بهشت که قصري از
نقره از قصرهاي بهشت و جنت الفردوس را بیاراید بانواع نعمتها و ظرفهاي طلا و نقره و حوریان و غلمان و در نظر ایشان جلوه دهند
پس منادي ندا کند از جانب حقتعالی که اي گروه خلایق سر بلند کنید و این قصر را مشاهده کنید چون نظر کنند هر یک آرزو
کنند که آن قصر از او باشد پس منادي ندا کند که این قصر از کسی است که عفو کند مظلمه مؤمنی را پس اکثر آنها عفو کنند و
خلاص شوند و قلیلی بمانند که عفو نکنند پس حقتعالی فرماید که داخل بهشت من نمیشود کسی که مظلمه احدي از مسلمانان در
ذمه او باشد تا آنکه آن مظلمه را در وقت حساب از او بگیرند اي گروه خلایق مستعد شوید پس راه ایشان را میگشایند که بعرصه
حساب درآیند نزد عرش الهی و دیوانها گشاده گردد و میزانها برپا شود و پیغمبران و ائمه که شهداء و گواهان بر خلقند و هر امامی
گواهی میدهد بر اهل عالم خود که در میان ایشان قیام بامر الهی نموده است و ایشان را بسوي خداي خود خوانده است پس مردي
از قریش گفت یا بن رسول اللّه هرگاه از براي مرد مؤمنی نزد کافري مظلمه باشد چه چیز از کافر خواهد گرفت و حال آنکه او از
صفحه 69 از 190
اهل جهنم است حضرت فرمود که میاندازند از گناهان مسلمان بقدر آنچه از او بر کافر است پس کافر را عذاب میکنند بسبب آن
مظلمه با عذابی که بسبب کفر دارد بقدر آنچه از مظلمه مسلمانان نزد او هست پس آن مرد پرسید که اگر مظلمهاي از مسلمانی نزد
مسلمانی باشد چگونه مظلمه را از مسلمانان میگیرند فرمود از حسنات ظالم بقدر حق مظلوم میگیرند و میافزایند بر حسنات مظلوم
پرسید که اگر ظالم حسنات نداشته باشد چه میکنند فرمود از گناه مظلوم بقدر آن میگیرند و بر گناهان ظالم میافزایند و در علل
الشرایع منقول است که در روز قیامت صاحب قرض میآید و شکایت میکند اگر آن قرض دار حسنات دارد از براي صاحب قرض
میگیرند و اگر حسنه ندارد گناهان صاحب قرض را بر او گذارند. مؤلف گوید که از اخبار و آیات معلوم میشود که حقیت اصل
حساب و سؤال در قیامت معلوم است و خصوصیات آنها که از کی حساب و سؤال میکنند و کی را بیحساب ببهشت یا جهنم
میبرند معلوم نیست و ایضا معلوم نیست که از چه چیز سؤال میکنند و حساب مینمایند جمعی را اعتقاد آنست که از جمیع اموال و
نعمتهاي دنیا سؤال میکنند چنانچه در احادیث عامه و خاصه وارد شده است که از براي حلال دنیا حسابست و از براي حرامش
عقابست و در احادیث 437 سابقه گذشت که مؤمن را بر نعمتهاي دنیا حساب نیست. و در بعضی احادیث گذشت
که در مأکول و ملبوس و منکوح حساب نمیباشد و در ثواب بسیاري از اعمال وارد شده است که میشود عامل آن بیحساب داخل
بهشت شود و آنچه در باب بیحساب ببهشت رفتن جمعی وارد شده است مخصص عمومات خواهد بود و حساب نسبت بغیر ایشان
بعمل خواهد آمد و جمع میان احادیث دیگر بدو وجه میتوان کرد: اول آنکه حساب نکردن نعمتهاي دنیا نسبت بمؤمنان باشد و
حساب کردن نسبت بغیر ایشان. دویم آنکه حساب نکردن در امور ضروریه باشد مانند آنسه چیز که مذکور شد و حساب کردن در
غیر امور ضروریه باشد مانند اسراف و تبذیر و صرف در محرمات و کسب کردن از وجوه غیر مشروعه یا زیاده از قدر ضرورت
جمع کردن و عمر را در تحصیل آن ضایع کردن و بدان که احادیث مختلف است در باب عریان محشور شدن و پوشیده مبعوث
شدن و در بعضی وارد شده است که عریان محشور میشوند چنانچه حدیث فاطمه بنت اسد بر آن دلالت داشت و در احادیث معتبره
منقولست که نیکو کنید کفنهاي مردههاي خود را که بآنها محشور خواهند شد و ممکنست که اول در باب غیر مؤمنان مطلق یا غیر
مؤمنان کامل باشد و ثانی در باب مؤمنان یا کامل ایشان باشد و در باب فاطمه بنت اسد خوابیدن حضرت از براي مزید اطمینان
باشد.
فصل یازدهم در بیان سؤال از رسل و شهادت شهداء و دادن نامهها بدست راست و چپ و بعضی از احوال و اهوال روز قیامت است:
حقتعالی میفرماید روزي که جمع کند خدا رسولان را و فرماید که چه بود آنچه اجابت شما کردند امتهاي شما گویند علمی نیست
ما را توئی بسیار داننده غیبها و فرموده است که پس ما البته سؤال خواهیم کرد آنها را که پیغمبران بسوي ایشان فرستاده شده است و
البته سؤال خواهیم کرد از فرستادهشدگان و خبر خواهیم داد ایشان را بعلم و ما غائب نبودیم از کردههاي ایشان و فرموده است که
چگونه خواهد بود حال امتها در وقتی که بیاوریم از هر امتی گواهی از نفس ایشان و تو را بیاوریم بر ایشان گواه و فرموده است که
روزي که برانگیزیم از هر امتی گواهی بر ایشان از نفس ایشان و بیاوریم ترا گواه بر ایشان و فرموده است که تا بوده باشد رسول
گواه بر شما و بوده باشید شما گواهان بر مردم و فرموده است که از براي ایشانست عذابی عظیم روزي که گواهی دهند بر ایشان
زبانهاي ایشان و دستهاي ایشان و پاهاي ایشان بآنچه میکردند و 438 دادن نامه سعداء بدست راست و اشقیاء
بدست چپ در آیات بسیار وارد شده است و باسانید صحیحه منقولست در تفسیر قول حقتعالی ما ذا أُجِبْتُمْ یعنی از رسولان میپرسند
که چگونه اجابت شما کردند امتهاي شما در حق اوصیاء شما ایشان در جواب میگویند لا عِلْمَ لَنا یعنی نمیدانیم که بعد از ما چه
کردند باوصیاء ما و علی بن ابراهیم بسند کالصحیح از حضرت امام محمد باقر علیه السّلام روایت کرده است در تفسیر قول حقتعالی
هذا یَوْمُ یَنْفَعُ الصَّادِقِینَ صِ دْقُهُمْ یعنی این روزي است که نفع میدهد راستگویان را راستگوئی ایشان حضرت فرمود که چون روز
صفحه 70 از 190
قیامت شود محشور شوند مردم از براي حساب میگذرند بر اهوال روز قیامت و بعرصه حساب نمیرسند مگر بعد از آنکه مشقت
بسیار بکشند پس ایشان را نزد عرش الهی بازدارند و حقتعالی بایشان خطاب کند پس اول کسی را که بطلبند بندائی که جمیع
خلایق بشنوند محمد بن عبد اللّه سید قرشی عربی را بطلبند و او را از جانب عرش بازدارند پس صاحب و امام شما علی بن أبی
طالب را بطلبند پس بیاید و از جانب چپ رسول خدا بایستد پس ائمه و ذریه آن حضرت را با سایر امت بطلبند و از جانب چپ
حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام بازدارند پس هر پیغمبري را با امت او از اول پیغمبران تا آخر ایشان با امتهاي ایشان بطلبند و از
جانب چپ عرش الهی نایستند در صورت آدمیان پس حقتعالی از او سؤال کند که نوشتی در لوح آنچه تو را الهام و امر بآن نموده
بودم از وحیهاي من قلم گوید اي پروردگار من تو میدانی که من نوشتم آنچه مرا امر و الهام بنوشتن آن کرده بودي از وحی خود
حقتعالی فرماید کی گواه میدهد از براي تو باین گوید پروردگارا آیا بر سر تو احدي از خلق بغیر تو مطلع میتواند شد حقتعالی
فرماید که حجت خود را تمام کردي پس لوح را بطلبد او بیاید بصورت آدمیان تا با قلم بایستد پس حقتعالی باو بفرماید که آیا قلم
بر تو رقم کرد وحیها را که من او را الهام کرده بودم و امر بآن نموده بودم لوح گوید بلی پروردگارا و آن را رسانیدم باسرافیل پس
اسرافیل را بطلبند و بیاید بصورت آدمیان و با لوح و قلم بایستد پس حقتعالی فرماید که آیا رسانید بتو لوح آنچه در آن نوشته بود از
وحی گوید بلی پروردگارا و رسانیدم او را بجبرئیل پس جبرئیل را بطلبند و بیاید در پهلوي اسرافیل بایستد پس خداوند جلیل فرماید
که آیا اسرافیل بتو رسانیده آنچه باو رسانیده بود گوید بلی پروردگار من و رسانیدم آن را بجمیع پیغمبران و انفاذ کردم بسوي
ایشان آنچه بمن رسیده بود از امر تو و اداء رسالت تو بهر پیغمبري و رسولی نمودم و جمیع وحیها و حکمتها و کتابهاي ترا بایشان
رسانیدم و آخر کسی که رسالت و وحی و حکمت و علم و کتاب و کلام ترا باو رسانیدم محمد بن عبد اللّه عربی
439 قرشی حرمی بود که حبیب تو است- حضرت باقر علیه السّلام فرمود که پس اول کسی را که میخوانند از فرزندان آدم از براي
سؤال کردن محمد بن عبد اللّه است خدا او را نزدیک عرش خود جا میدهد و هیچ کس را در آن روز قرب و منزلت او نزد خدا
مثل او نخواهد پس پروردگار عزت او را خطاب میکند که آیا جبرئیل بتو رسانید آنچه وحی کرده بودم بسوي تو و او را براي آن
بسوي تو فرستاده بودم از کتاب و حکمت و علم من و آیا اینها را وحی کرد بسوي تو پس رسول خدا گوید اي پروردگار من بمن
رسانید جبرئیل آنچه وحی کرده بودي بسوي او و فرستاده بودي او را بآن از کتاب تو و علم و حکمت تو و وحیها را آورد بسوي
من پس حقتعالی فرماید بمحمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم که آیا رسانیدي بامت خود آنچه بتو رسانیده بود جبرئیل از کتاب و
حکمت و علم من حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم گوید بلی اي پروردگار من رسانیدم بامت خود آنچه را وحی کرده
بودي بسوي من از کتاب و حکمت و علم تو و جهاد کردم در راه تو پس حقتعالی گوید بمحمد که کی شهادت میدهد از براي تو
باین آن حضرت گوید پروردگارا تو شاهدي از براي من بتبلیغ رسالت و ملائکه تو و نیکان از امت من و شهادت تو کافی است از
براي من پس ملائکه را بطلبند و ایشان گواهی دهند از براي آن حضرت که تبلیغ رسالت نمود پس امت محمد را بطلبند و سؤال
کنند از ایشان که آیا رسانید محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بشما رسالت و کتاب و حکمت و علم مرا و تعلیم شما نمود اینها را
پس شهادت دهند از براي آن حضرت که تبلیغ رسالت و حکمت و علم نمود پس خداوند جلیل فرماید که آیا بعد از خود در میان
امت خود کسی را خلیفه و جانشین خود گردانیدي که در میان ایشان بحکمت و علم من قیام نماید و تفسیر کند از براي ایشان
کتاب مرا و بیان کند اموري را که در آنها اختلاف نکنند بعد از تو و حجت و خلیفه من باشد در زمین پس محمد گوید بلی اي
پروردگار من خلیفه کردم در میان ایشان علی بن أبی طالب علیه السّلام را که برادر من و وصی من و وزیر من بود و بهترین امت
من بود و نصب کردم او را از براي ایشان در حیات خود که نشانه راه هدایت باشد و ایشان را دعوت کردم باطاعت او و او را خلیفه
گردانیدم در امت خود که امام و پیشواي ایشان باشد و پیروي او بکنند امت تا روز قیامت پس علی بن أبی طالب را بطلبند و از او
پرسند که آیا محمد وصیت کرد بسوي تو و ترا خلیفه نمود در امت خود و تو را نصب کرد در حیات خود که ایشان را نشانه راه
صفحه 71 از 190
هدایت باشی و آیا بعد از او قائم مقام او گردیدي حضرت گوید بلی اي پروردگار من محمد وصیت نمود بسوي من و مرا خلیفه
گردانید در امت خود و چون محمد را بسوي خود بردي انکار من کردند امت او و مکر کردند با من و مرا ضعیف گردانیدند و
نزدیک شد که مرا بکشند و مقدم داشتند بر من 440 کسی را که مؤخر گردانیده بودي و مؤخر گردانیدند کسی را
که مقدم گردانیده بودي و سخن مرا نشنیدند و اطاعت من نکردند پس قتال کردم با ایشان بفرموده تو تا آنکه مرا کشتند پس با
علی گوید که آیا بعد از خود در امت محمد حجتی و خلیفهاي در زمین گذاشتی که دعوت کند بندگان مرا بسوي دین من و راه
رضاي من علی گوید اي پروردگار من در میان ایشان گذاشتم حسن پسر خود را و پسر دختر پیغمبر تو را پس حضرت امام حسن
علیه السّلام را بطلبند و همان سؤال که از علی بن أبی طالب علیه السّلام کردند از او بکنند و همچنین هر امامی بعد از امامی را
بطلبند و حجت او را بر اهل زمان خود تمام کند پس حقتعالی عذر ایشان را قبول نماید و اجازه حجت ایشان بکند در این وقت
حقتعالی فرماید که این روزي است که نفع میبخشد راستگویان را راستی ایشان. و کلینی بسند معتبر از حضرت صادق علیه السّلام
روایت کرده است که چون روز قیامت شود خداوند عالم همه خلایق را جمع کند اول کسی را که بطلبند حضرت نوح باشد پس از
او بپرسند که آیا تبلیغ رسالت کردي گوید بلی گویند کی گواهی میدهد از براي تو گوید محمد بن عبد اللّه پس نوح بیرون آید و
پا بر سر مردم گذارد تا بیاید بنزد محمد و او بر روي تلی باشد از مشک و علی با او باشد و این است معنی قول حقتعالی فَلَمَّا رَأَوْهُ
زُلْفَۀً سِیئَتْ وُجُوهُ الَّذِینَ کَفَرُوا یعنی چون ببینند او را صاحب قرب و منزلت نزد حقتعالی بد و متغیر گردد روهاي کافران پس نوح
گوید یا محمد حقتعالی از من گواه طلبید بر تبلیغ رسالت حضرت گوید اي جعفر و اي حمزه بروید و گواهی بدهید از براي نوح
که او تبلیغ رسالت کرد حضرت صادق علیه السّلام فرمود که پس جعفر طیار و حمزه عم رسول گواه پیغمبران خواهند بود بر تبلیغ
رسالت ایشان راوي گفت فداي تو شوم علی علیه السّلام در آن وقت در کجا است حضرت فرمود شأن و منزلت علی از آن بزرگتر
است که او را براي گواهی بفرستند. مؤلف گوید که شاید اول بودن نوح علیه السّلام نسبت بسایر پیغمبران باشد بعد از طلبیدن
حضرت رسول و اوصیاء او و از عیاشی منقولست از حضرت امام زین العابدین که حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود که چون
روز قیامت شود نصب کنند ترازوها را و حاضر گردانند پیغمبران و شهداء را و شهداء ائمهاند شهادت میدهند هر امامی بر اهل عالم
خود که قیام نموده است در میان ایشان بامر خدا و دعوت نموده است ایشان را بسوي راه خدا و کلینی روایت کرده است از
حضرت صادق در تفسیر قول خداي عزیز جلیل فَکَیْفَ إِذا جِئْنا مِنْ کُلِّ أُمَّۀٍ بِشَ هِیدٍ حضرت فرمود که این آیه در امت محمد نازل
شده است و بس و در هر قرنی از این امت امامی از ما هست که گواه است بر ایشان و محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم شاهد است
بر ما و بر این مضمون احادیث 441 بسیار است که امام هر زمانی را با اهل زمانش میآورند و هر که امام زمان
شهادت بر ایمان او بدهد نجات مییابد و منکران و مخالفان او را بجهنم میبرند و شیخ طوسی در مجالس بسند صحیح روایت کرده
است که از حضرت صادق علیه السّلام سؤال کردند از تفسیر قول حقتعالی قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّۀُ الْبالِغَۀُ یعنی بگو خدا را حجت کامله بالغه
بر خلق است حضرت فرمود که حق تعالی به بنده خود میگوید در روز قیامت که آیا عالم بودي اگر گوید بلی گوید پس چرا عمل
نکردي و اگر گوید جاهل بودم گوید چرا یاد نگرفتی تا عمل کنی پس حجت بر او تمام میشود اینست حجت بالغه خدا بر خلق. و
کلینی بسند معتبر روایت کرده است که حضرت صادق علیه السّلام فرمود که مردي از شما یعنی از صلحا یا علماي شیعه در محله
میباشد خدا حجت میکند او را بر همسایگان او پس بایشان میگوید که آیا فلان مرد در میان شما نبود آیا سخن او را نمیشنیدید آیا
صداي گریه او را در شب نمیشنیدید پس او حجت خداست بر ایشان و حقتعالی میفرماید در اوصاف قیامت وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ
یعنی وقتی که صحیفهها منتشر و پهن شود علی بن ابراهیم گفته است که مراد صحیفههاي اعمال مردم است و عیاشی از حضرت
صادق علیه السّلام روایت کرده است که چون روز قیامت شود بهر کس نامه او را بدستش دهند و گویند بخوان پس حق تعالی
بخاطر او میآورد جمیع کردههاي او را از نگاه کردن و سخن گفتن و قدم برداشتن و غیر اینها را بنحوي که گویا الحال کرده است
صفحه 72 از 190
پس میگوید اي واي بر ما چه میشود این نامه را که ترك نکرده است نه صغیره و نه کبیره را مگر آنکه احصا کرده است آن را و
علی بن ابراهیم روایت کرده است در تفسیر قول حقتعالی حَتَّی إِذا ما جاؤُها شَ هِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما کانُوا
یَعْمَلُونَ یعنی تا آنکه هرگاه بیایند ایشان در قیامت گواهی دهند بر ایشان گوشهاي ایشان و دیدههاي ایشان و پوستهاي ایشان بآنچه
ایشان میکردند علی بن ابراهیم روایت کرده است از حضرت صادق علیه السّلام که مراد از پوستها فرجهاي ایشانست و این آیه نازل
شده است در حق جماعتی که عرض میکنند بر ایشان اعمال ایشان را پس ایشان انکار میکنند و میگویند ما هیچیک از این کارها را
نکردهایم پس گواهی دهند بر ایشان ملائکه که نوشتهاند بر ایشان اعمال ایشان را حضرت فرمود پس کافران میگویند پروردگارا
اینها فرشتگان تواند و شهادت میدهند از براي تو بخدا سوگند یاد میکنند که ما این کار را نکردهایم چنانچه حقتعالی میفرماید
روزي که خدا مبعوث میگرداند همه ایشان را پس سوگند یاد میکنند از براي او چنانچه امروز سوگند یاد میکنند از براي شما و اینها
جماعتیاند که غصب حق حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام کردند پس 442 در این وقت حقتعالی مهر میزند بر
زبانهاي ایشان و اعضاء و جوارح ایشان بسخن میآیند پس گواهی میدهد گوش بآنچه شنیده است از چیزهائی که خدا حرام کرده
است و دیده شهادت میدهد بآنچه نظر کرده است او بسوي چیزهائی که خدا حرام کرده است و دستها گواهی میدهند بآنچه
گرفتهاند و پاها شهادت میدهند بآنچه سعی کردهاند بسوي حرام و فرج گواهی میدهند بآنچه مرتکب شده است از حرام پس
حقتعالی زبان ایشان را گویا میکند و میگویند به جوارح خود که چرا گواهی دادید بر ما آنها در جواب میگویند که گویا کرد ما را
آن خداوندي که هر چیزي را گویا گردانیده و او خلق کرده است شما را اول مرتبه و بسوي او برمیگردید و نمیتوانستید که پنهان
کنید از خدا اینکه گواهی دهد بر شما گوش شما و نه دیدههاي شما و نه فرجهاي شما و لیکن گمان کردید که خدا نمیداند
بسیاري از آن چیزها که میکنید- و کلینی بسند معتبر از حضرت باقر علیه السّلام روایت کرده است که جوارح بر مؤمن گواهی
نمیدهد بلکه شهادت بر کسی میدهند که وعید عذاب بر او لازم شده باشد و عیاشی روایت کرده است که مردي بخدمت حضرت
امیر المؤمنین علیه السّلام آمد و دعواي تناقض در آیات قرآن مجید میکرد از آن جمله گفت که در یک موضع فرموده است که
سخن نمیگوید مگر کسی که رخصت دهد او را خداوند رحمن و سخن حقی بگوید و در جاي دیگر میفرماید که مشرکان
میگویند که بخدا سوگند که ما مشرك نبودیم و ایضا میفرماید که تکفیر میکنند بعضی از ایشان بعضی را و لعن میکنند بعضی از
ایشان بعضی را و در جاي دیگر مخاصمه اهل جهنم را میفرماید و در جاي دیگر میفرماید مهر بر دهنهاي ایشان میگذاریم و دستها و
پاهاي ایشان گواهی میدهند اینها همه نقیض یکدیگرند حضرت فرمود که اینها در یک موطن نیست که نقیض یکدیگر باشند بلکه
در مواطن متعدده روز قیامت است که مقدارش پنجاه هزار سال است پس حقتعالی جمع میکند ایشان را در یک موطن که یکدیگر
را میشناسند و استغفار میکند بعضی از ایشان از براي بعضی و اینها گروهیاند که ظاهر شده است از ایشان اطاعت از رسولان و اتباع
ایشان و معاونت کردهاند بر نیکی و تقوي در دنیا و لعنت میکنند اهل معاصی یکدیگر را و آنها جماعتیاند که ظاهر شده است از
ایشان معصیتها در دار دنیا و معاونت کردهاند بر ظلم و عدوان و ظالمان و متکبران لعنت میکنند بعضی از ایشان را و تکفیر یکدیگر
میکنند و در موطن دیگر بعضی از بعضی میگریزند چنانچه فرموده است که روزي که آدمی از برادر خود و پدر خود و زن خود و
پسران خود بگریزد اگر معاونت بر ظلم و عدوان در دنیا کرده باشد پس جمع میشوند در موطن دیگر و در آنجا میگویند اگر آن
صداها ظاهر گردد از براي اهل 443 دنیا هرآینه عاقل گرداند جمیع خلایق را از معاش خود و کوهها را بشکافد
مگر آنچه خدا خواهد پس پیوسته گریه کنند تا آنکه خون بگریند پس جمع میشوند در موطن دیگر و در آنجا میگریند و در آن
موطن ایشان را بسخن در میآورند پس میگویند بخدا قسم اي پروردگار ما ما مشرك نبودیم و اقرار نمیکنند بکردههاي خود پس
مهر میزنند بر دهنهاي ایشان و بسخن در می آورند دستها و پاها و پوستهاي ایشان را و شهادت میدهند بر معصیتهائی که از ایشان
ظاهر شده است پس مهر را از زبانهاي ایشان بر میدارند پس میگویند بپوستها و دستها و پاها که چرا گواهی دادید بر ما گویند که
صفحه 73 از 190
گویا گردانید ما را آن کسی که هر چیزي را گویا گردانیده است پس جمع میشوند در موطنی که به سخن در میآورند در آن
جمیع خلایق را پس سخن نمیگوید در آنجا احدي مگر کسی که رخصت دهد او را خداوند رحمن و سخن حقی بگوید پس
رسولان را بازمیدارند و از ایشان سؤال میکنند چنانچه فرموده است فَکَیْفَ إِذا جِئْنا مِنْ کُلِّ أُمَّۀٍ بِشَ هِیدٍ وَ جِئْنا بِکَ عَلی هؤُلاءِ شَهِیداً
و حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم گواه خواهد بود بر شهداء و شهداء پیغمبرانند و جمع میشوند در موطن دیگر و در آنجا
مخاصمه با یکدیگر میکنند و حقتعالی حق مظلوم را از ظالم میگیرد و این دیوان عدالت حقتعالی است و اینها همه پیش از حساب
است پس چون شروع کند در حساب مشغول شود هر کس بحال خود و بدیگري نپردازد و سؤال میکنم از خدا برکت آن روز را و
در علل الشرایع روایت کرده است که از حضرت صادق علیه السّلام پرسیدند که آدمی نوافل خود را در یک موضع بکند بهتر است
یا در مواضع متفرقه حضرت فرمود که در مواضع متفرقه زیرا که این مکانها شهادت میدهند براي او در قیامت. و کلینی بسند صحیح
از آن حضرت روایت کرده است که چون بندهاي توبه نصوح بکند حقتعالی او را دوست دارد پس مستور میگرداند گناهان او را در
دنیا و آخرت راوي پرسید که چگونه مستور میگرداند فرمود که فراموش میگرداند از خاطرش و نامه دو ملک که بر او موکلند آنچه
را بر او نوشتهاند از گناهان و وحی میکند بسوي جوارح او که بپوشانند بر او گناهان او را و وحی مینماید بسوي بقعههاي زمین که
کتمان کنید بر او آنچه کرده است بر روي شما از گناهان پس چون بمقام حساب در آید هیچ چیز نباشد که بر او گواهی دهد
بگناهی و احادیث بسیار هست که قرآن مجید در روز قیامت شهادت میدهد و شفاعت میکند از براي کسی که آن را تلاوت کرده
و عمل بآن نموده تا آنکه او را باعلا درجات بهشت میرساند و ابن بابویه از آن حضرت روایت کرده است که مائیم گواهان بر
شیعیان و شیعیان ما گواهانند 444 بر مردم و بشهادت شیعیان ما ایشان را جزا میدهند و عقاب میکنند و در احادیث
بسیار وارد شده است که هر روز که میآید ندا میکند آدمی را که اي فرزند آدم منم روزي تازه و بر تو گواهم پس در من سخن
خیر بگو و کار خیر بکن تا گواهی بدهم از براي تو در قیامت که بعد از این مرا نخواهی دید و شب نیز این ندا را میکند و ایضا از
آن حضرت منقولست که مؤمن را در روز قیامت نامه گشوده میدهند که در آن نوشته است که این کتاب خداوند عزیز حکیم است
فلان را داخل بهشت گردانید و در تفسیر امام حسن عسکري علیه السّلام مذکور است که حضرت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و
سلّم فرمود که چنانچه خداي عز و جل امر کرده است شما را که احتیاط کنید از براي جانهاي خود و دینهاي خود و مالهاي خود که
گواهان عدول بر خود بگیرند همچنین احتیاط کرده است بر بندگان و از براي ایشان بآنکه گواهان از براي ایشان گرفته است و
ملائکه چند بر ایشان گواه و موکل گردانیده است که حفظ و ضبط میکنند آنچه از او صادر میشود از اعمال و اقوال و
نگاهکردنهاي او و هم چنین بقعههاي زمین که بر روي آنها طاعت و معصیت میکنند گواهانند از براي او و بر او شبها و روزها و
ماهها گواهانند و سایر بندگان مؤمن خدا گواهانند از براي او و کاتبان اعمال او گواهانند بر او و چه بسیار کسی در قیامت
سعادتمند شود بگواهی اینها از براي او و چه بسیار کسی در قیامت شقی و معذب گردد بگواهی اینها بر او بدرستی که حق تعالی
در روز قیامت مبعوث میگرداند همه بندگان خود را و کنیزان خود را در یک عرصه که دیده در همه نفوذ میکند و صداي داعی را
همه میشنوند و حشر میکند شبها و روزها و ماهها و سالها و ساعتها و بقعههاي زمین را پس کسی که عمل صالح کرده باشد شهادت
میدهند از براي او اعضاء و جوارح او و بقعههاي زمین و ماهها و سالها و ساعتها و شبها و روزها و شبهاي جمعه و ساعتهاي آن پس
نصیب او میگردد سعادت ابدي پس کسی که عمل بدي کرده باشد اینها همه گواهی میدهند بر او و شقی میشود بشقاوت ابدي
پس عمل کنید از براي روز قیامت و مهیا کنید توشه از براي آن روز بعد از آن حضرت فضیلت ماههاي رجب و شعبان و رمضان و
فضیلت روزه اینها و اعمال در اینها و گواهی دادن اینها را از براي او بیان فرمود و حسن بن سعید در کتاب زهد از حضرت صادق
علیه السّلام روایت کرده است که چون حقتعالی خواهد که مؤمن را حساب کند نامه او را بدست راست او دهد و میان خود و میان
او حساب او را کند که دیگري مطلع نشود و گوید اي بنده من فلان کار و فلان کار کردي گوید بلی اي پروردگار من کردهام پس
صفحه 74 از 190
خداوند کریم فرماید که آمرزیدم آنها را از براي تو و بدل کردم آنها را از براي تو بحسنات پس مردم گویند سبحان اللّه این بنده
یک گناه نداشته است و 445 این است معنی قول حقتعالی که پس هر که نامه او بدست راست داده شود پس بعد
از آن حساب خواهند کرد او را حساب آسانی و بر میگردد بسوي اهل خود مسرور و خوشحال راوي پرسید کدام اهل فرمود اهلی
که در دنیا داشته اهل اویند در بهشت اگر مؤمن باشد پس فرمود اگر نسبت به بنده اراده بدي داشته باشد حساب میکند او را علانیه
در حضور خلایق و حجت بر او تمام کند و نامهاش را بدست چپ او میدهند چنانچه حقتعالی فرموده است و اما آنکه نامه او را از
پشت سر او میدهند پس وا ثبوراه خواهد گفت و آتش افروز جهنم خواهد گردید بدرستی که در اهل خود ممتاز بود یعنی گمان
میکرد در دنیا که بآخرت برنخواهد گشت و این اشاره است باینکه دستهاي کافران و منافقان را در گردن غل میکنند و نامه ایشان
را از پشت سر بدست چپ ایشان میدهند و باین دو حالت اشاره شده است در دعاهاي وضوء در هنگام شستن دستها که خداوندا
بده نامه مرا بدست راست من و نامه مخلد بودن مرا در بهشت بدست چپ من و حساب کن مرا حساب آسان و خداوندا مده نامه
مرا بدست چپ من و نه از پشت سر من و مگردان دست مرا غل کرده در گردن من. و بدان که خلاف کردهاند در گواهی دادن
اعضاي آدمی که چه معنی دارد و بعضی گفتهاند حقتعالی در حق آنها احداث صورتی میکند و بعضی گفتهاند ایشان را حالت
شعور و آلت نطق میدهد و بعضی گفتهاند صفتی در آنها احداث مینماید که دلالت میکند بر صدور گناه از آنها و سخن گفتن
مجاز است و هم چنین در گواهی دادن زمانها و بقعههاي زمین و درهاي آسمان که اعمال مؤمنان از آنها بالا میرود خلاف کردهاند
بعضی گفتهاند مراد گواهی دادن ملائکه است که بآنها موکلند و در آنها ساکنند و بعضی گفتهاند این جمادات را شعور ضعیفی
هست و بعضی گفتهاند که حقتعالی ایشان را در قیامت عقل و شعور و آلت نطق میدهد و بعضی گفتهاند مثالی از براي ایشان خلق
میکند و اولی و احوط آنست که باینها همه مجملا ایمان بیاورند و تفکر در حقیقت و کیفیت اینها ننمایند زیرا که اگر ضرور میبود
بیان میفرمودند و بعقل ناقص نمیگذاشتند وَ اللَّهُ یَقُولُ الْحَقَّ وَ هُوَ یَهْدِي السَّبِیلَ.
فصل دوازدهم در بیان وسیله و لوا و حوض و شفاعت و سایر منازل حضرت رسالت و اهل بیت او است در قیامت:
بدان که احادیث عامه و خاصه در هر یک از اینها متواتر است بلکه از ضروریات دیناند و ایمان بآنها واجب است خصوصا حوض
کوثر و شفاعت اکبر و قلیلی از اخبار را در این رساله ایراد مینمایم و اکثر آنها در حیات القلوب ایراد شده است و کلینی و ابن بابویه
و علی بن ابراهیم و سایر محدثین بسندهاي بسیار صحیح معتبر از حضرت صادق علیه السّلام 446 روایت کردهاند
که حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود که هرگاه از خدا سؤال کنید از براي من وسیله را سؤال کنید پرسیدند که
وسیله چیست فرمود آن درجه من است در بهشت و هزار پایه دارد و از پایهاي تا پایه دیگر یک ماه راهست بدویدن اسب عربی
نجیب و پایههاي بعضی از زبرجد است و بعضی از مروارید است و بعضی از سایر جواهر و بعضی از طلا و بعضی از نقره و بعضی از
عود و بعضی از عنبر و بعضی از نور پس بیاورند آن را روز قیامت و نصب کنند با درجه سایر پیغمبران و آن در میان آنها ممتاز
باشد مانند ماه در میان سایر ستارگان پس نماند در آن روز پیغمبري و نه شهیدي و نه صدیقی مگر آنکه گوید خوشا حال کسی
که این درجه او است پس منادي ندا میکند که جمیع پیغمبران و صدیقان و شهداء و مؤمنان بشنوند که این درجه محمد است پس
حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود که من در آن روز بیایم و جامهاي از نور پوشیده باشم و تاج پادشاهی و اکلیل
کرامت بر سر داشته باشم و علی بن ابی طالب علیه السّلام در پیش روي من رود و لو او علم در دست او باشد و آن لواي حمد است
و بر آن لوا نوشته باشد که لا اله الا اللّه محمد رسول اللّه المفلحون هم الفائزون باللّه پس چون بگذریم به پیغمبران گویند که اینها
دو پیغمبر مرسلند تا من بر منبر بالا روم و علی علیه السّلام از پی من آید چون باعلا درجات منبر درآیم علی علیه السّلام یک پایه از
من پستتر بایستد و علم من در دست او باشد پس جمیع پیغمبران و مؤمنان سرها بلند کنند و بسوي ما نظر کنند و گویند خوشا حال
صفحه 75 از 190
این دو بنده چه بسیار گرامی و مکرماند نزد خداوند عالمیان پس منادي ندا کند از جانب حقتعالی که پیغمبران و جمیع خلایق
بشنوند که این حبیب من است محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و این ولی منست علی بن ابی طالب علیه السّلام خوشا حال کسی
که او را دوست دارد و واي بر کسی که او را دشمن دارد و دروغ باو ببندد پس حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود که
نمیماند در آن روز در مشهد قیامت احدي که تو را دوست دارد مگر آنکه راحت یابد از این ندا و رویش سفید و دلش شاد گردد
و نماند احدي از آنها که با تو دشمنی کرده باشند یا در مقام محاربه تو بر آمده باشند یا انکار حق امامت تو کرده باشند مگر آنکه
رویش سیاه شود و پاهایش بلرزد پس در این حالت دو ملک بیایند از جانب خدا بسوي من یکی رضوان خازن بهشت و دیگري
مالک خازن جهنم پس رضوان نزدیک من آید و سلام کند بر من و بگوید السلام علیک یا رسول اللّه من جواب سلام او بگویم و
گویم اي ملک خوشبوي خوش روي گرامی نزد پروردگار تو کیستی گوید من رضوان خازن بهشتم امر کرده است مرا پروردگار
من که کلیدهاي بهشت را از براي تو بیاورم پس بگیر یا محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم من گویم قبول کردم اینها را از نزد
پروردگار خود و حمد میکنم او را بآنچه انعام کرده است 447 بر من بده آنها را ببرادرم علی بن أبی طالب علیه
السّلام پس رضوان کلیدها را بعلی علیه السّلام میدهد و برمیگردد پس مالک خازن جهنم به نزدیک من میآید و میگوید السلام
علیک یا حبیب اللّه من گویم و علیک السلام اي ملک چه بسیار منکر است دیدن تو و قبیح است روي تو کیستی تو گوید منم
مالک خازن جهنم امر کرده است مرا پروردگار من که کلیدهاي جهنم را بسوي تو بیاورم پس گویم که قبول کردم از پروردگار
خود و او راست حمد و ستایش بر آنچه بر آن انعام کرده است بر من و تفضیل داده است مرا به آن بر دیگران بده آن را ببرادرم
علی بن ابی طالب علیه السّلام پس مالک کلیدها را بعلی علیه السّلام دهد و برگردد پس علی علیه السّلام آید با کلیدهاي بهشت و
جهنم تا بنشیند بر آخر جهنم و مهارش بدست بگیرد در وقتی که صداي زبانهاش بلند شده باشد و حرارتش به نهایت رسیده باشد و
شرارهایش بسیار گردیده باشد پس ندا کند جهنم که یا علی علیه السّلام از من بگذر که نور تو زبانه مرا فرونشانید علی علیه السّلام
گوید که قرار گیر که امروز تو را اطاعت من میباید کرد پس فوج فوج مردم آیند و آن حضرت گوید این را بگذار که دوست
منست و این را بگیر که دشمن من است پس بدرستی که جهنم در آن روز اطاعتش از براي علی علیه السّلام بهتر است از اطاعت
غلام یکی از شما نسبت بصاحبش اگر خواهد آن را بجانب راست ببرد و اگر خواهد بجانب چپ زیرا که او قسمت کننده بهشت و
دوزخ است در آن روز ایضا علی بن ابراهیم از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده است که چون روز قیامت شود محمد صلّی
اللّه علیه و آله و سلّم را بطلبند و حله گلرنگی باو بپوشانند و او را از جانب راست عرش الهی بازدارند پس حضرت ابراهیم علیه
السّلام را بطلبند و حله سفیدي بر او بپوشانند و از جانب چپ عرش بازدارند پس حضرت امیر المؤمنین (ع) را بطلبند و حله گلرنگی
بر او بپوشانند و از جانب راست حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بازدارند پس حضرت اسماعیل را بطلبند و حله سفیدي بر
او بپوشانند و در جانب چپ حضرت ابراهیم علیه السّلام بازدارند پس حضرت امام حسن علیه السّلام را بطلبند و حله گلرنگی
بپوشانند و از جانب راست حضرت امیر المؤمنین (ع) بازدارند پس حضرت امام حسین (ع) را بطلبند و حله گلرنگی بپوشانند و از
جانب راست حضرت امام حسن (ع) بازدارند و همچنین سایر ائمه را بطلبند و حلههاي گلرنگ بپوشانند و هر یک را از جانب
راست دیگري بازدارند پس شیعیان ایشان را بطلبند و در برابر ایشان بازدارند پس حضرت فاطمه علیها سلام و زنان از فرزندان او و
شیعیان او پس همه داخل بهشت شوند بیحساب پس منادي ندا کند از جانب عرش از جانب رب العزة و افق اعلی که خوب پدري
است پدر تو یا محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و او ابراهیم (ع) است و خوب برادري است برادر تو و او علی (ع) است و نیکو دو
سبطند دو سبط تو حسن و حسین (ع) و نیکو جنینی است جنین تو که در شکم فاطمه (ع) شهید شده است و او محسن است و نیکو
448 امامان هدایتکنندگانند ذریه تو که فلان و فلانند و جمیع ائمه را تا حضرت قائم (ع) نام ببرد و خوب شیعهاند
شیعیان تو و امامان بعد از تو بدرستی که محمد و وصی او و دو سبط او و امامان از ذریه او ایشانند فایزان و رستگارانند پس امر کند
صفحه 76 از 190
که همه را به بهشت ببرند چنانچه حقتعالی فرموده است که هر که دور کرده شود از آتش جهنم و داخل کرده شود در بهشت پس
فایز گردیده است بسعادات ابدي- و در بصائر الدرجات از حضرت صادق (ع) مروي است که چون روز قیامت شود منبري بگذارند
که جمیع خلایق آن را ببینند و حضرت امیر المؤمنین بر آن منبر بالا رود و از جانب راست او ملکی باشد و ندا کند که اي گروه
خلایق این علی بن أبی طالب است داخل بهشت میکند و هر که را که میخواهد و از جانب چپ او ملکی باشد و ندا کند که اي
گروه خلایق این علی بن ابی طالب است داخل جهنم میکند هر که را که میخواهد- و از عیاشی مروي است که چون روز قیامت
شود از جانب راست عرش منبري نصب کنند که بیست و چهار پایه داشته باشد و علی (ع) بیاید و لواي حمد بر دست او باشد و بر
آن منبر بالا رود و خلایق را بر او عرض کنند هر که را بشناسد که شیعه او است داخل بهشت کند و هر که را شیعه خود نداند
داخل جهنم کند و تفسیر این در کتاب خدا هست میفرماید بگو عمل کنید پس زود باشد که ببیند خدا عمل شما را و رسول او و
مؤمنان علی (ع) است و امامان از ذریه او و احادیث بسیار از طرق عامه و خاصه مرویست که در تفسیر قول حقتعالی أَلْقِیا فِی جَهَنَّمَ
کُلَّ کَفَّارٍ عَنِیدٍ خطاب با محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و علی (ع) است یعنی بیندازید در جهنم هر بسیار کفران کننده معاند را و
از اعمش و حسن بن صالح و دیگران روایت کردهاند که آیه چنین نازل شده است که یا محمد (ص) یا علی (ع) القیا فی جهنم کل
کفار عنید و در تفسیر فرات بن ابراهیم از حضرت صادق (ع) روایت کرده است که حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم
فرمود که حقتعالی مرا مقام محمود وعده داده است و فرموده است عَسی أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً یعنی شاید مبعوث گرداند
تو را پروردگار تو در مقامی که هر کس آن را ستایش کند و وفا خواهد کرد از براي من بآن وعده چون روز قیامت شود از براي
من منبري نصب کند که هزار درجه داشته باشد و من بر آن منبر بالا روم پس جبرئیل لواي حمد را بیاورد و بدست من بدهد و
بگوید این مقام محمودي است که خدا تو را وعده کرده است پس علی را ببالاي منبر بطلبم و یک درجه از من پستتر بایستد و
لواي حمد را بدست او بدهم پس رضوان کلیدهاي بهشت را بیاورد و بدست من دهد و گوید این آن مقام محمودي است که خدا
تو را وعده داده است پس کلیدها را بدامن علی (ع) بگذارم پس مالک خازن جهنم بیاید و کلیدهاي دوزخ را بیاورد و بگوید که
این آن مقام 449 محمودي است که خدا تو را وعده داده بود و داخل کن دشمنان خود را و دشمنان ذریه خود را
و دشمنان امت خود را در جهنم پس آنها را نیز در دامن علی علیه السّلام میگذارم پس اطاعت بهشت و جهنم نسبت بمن و علی
علیه السّلام زیاده از اطاعت زن باشد شوهرش را اینست معنی قول حقتعالی أَلْقِیا فِی جَهَنَّمَ کُلَّ کَفَّارٍ عَنِیدٍ یعنی بیندازید اي محمد
صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و اي علی علیه السّلام دشمنان خود را در جهنم پس من برخیزم و ثنا کنم بر خدا ثنائی که پیش از من
احدي نکرده باشد پس ثنا کنم بر ملائکه مقربین پس ثنا کنم بر انبیاء و مرسلین پس ثنا کنم بر امتهاي صالحین پس بنشینم و
حقتعالی ثنا کند بر من و ثنا کند بر من ملائکه او و ثنا کند بر من پیغمبران او و رسولان و ثنا کنند بر من امتهاي شایسته پس ندا کند
منادي از میان عرش که اي گروه خلایق بپوشانید دیدههاي خود را تا فاطمه دختر حبیب خدا بخرامد بسوي قصر خود پس فاطمه
دختر من بگذرد و دو حله سبز پوشیده باشد و هفتاد هزار حوریه بر دور او روند و چون بدر قصر خود رسد حضرت امام حسن علیه
السّلام ایستاده باشد و حضرت امام حسین او بیسر ایستاده باشد پس بحضرت امام حسن علیه السّلام گوید که این کیست گوید که
این برادر من است که امت پدر تو او را کشتند و سرش را جدا کردند پس ندا از جانب حقتعالی باو رسد که اي دختر حبیب خدا از
براي این بتو نمودم آنچه امت پدر تو نسبت بجگر گوشه تو کردند زیرا که ذخیره کردهام نزد خود از براي مصیبت تو که نظر نکنم
در محاسبه بندگان تا داخل بهشت شوید تو و فرزندان تو و شیعیان تو و هر که احسانی نسبت بشما کرده باشد از غیر شیعیان تو پس
حقتعالی همه ایشان را داخل بهشت کند پیش از آنکه مشغول محاسبه عباد شود این است معنی قول حقتعالی که در حق ایشان
فرموده است لا یَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَرُ وَ هُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خالِدُونَ یعنی ایشان را باندوه نمیآورد ترس بزرگتر روز قیامت و
ایشان در آنچه خواهش دارد نفس ایشان همیشه خواهند بود. و ابن بابویه در عیون اخبار الرضا از آن حضرت از آباء طاهرین او
صفحه 77 از 190
روایت کرده است که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود یا علی تو اول کسی خواهی بود که داخل بهشت شود و علم من
در دست تو خواهد بود و آن لواي حمد است و آن هفتاد شقه است که هر شقه از آن بزرگتر است از آفتاب و ماه و در علل
مرویست از حضرت امام زین العابدین از آباء طاهرین او که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بعلی (ع) گفت که تو اول کسی
خواهی بود که داخل بهشت شود حضرت امیر (ع) گفت یا رسول اللّه من پیش از تو داخل بهشت میشوم فرمود بلی از براي آنکه تو
علمدار منی در آخرت چنانچه علمدار منی در دنیا و علمدار مقدم میباشد بس گفت یا علی گویا میبینم که داخل
450 بهشت شوي و علم من در دست تو باشد و آن لواي حمد است و آدم و هر که بعد از او است از پیغمبران و اوصیاء در زیر آن
علم باشند و در امالی و خصال بچندین سند از ابن عباس منقولست که رسول خدا فرمود که جبرئیل بنزد من آمد شاد و خوشحال
گفت یا محمد خداوند علی اعلی تو را و علی را سلام میرساند و میگوید محمد پیغمبر رحمت من است و علی برپا دارنده حجت
من است عذاب نمیکنم کسی را که با علی موالات و دوستی کند هر چند معصیت من کرده باشد و رحم نمیکنم کسیرا که با او
دشمنی کرده باشد هر چند اطاعت من کند پس حضرت رسول فرمود که جبرئیل در روز قیامت بنزد من خواهد آمد با لواي حمد و
آن هفتاد شقه دارد که هر یک وسیعتر از ماه و آفتاب است و من بر کرسی از کرسیهاي رضوان و خوشنودي خدا نشسته باشم بر
بالاي منبري از منبرهاي قدس پس بگیرم آن علم را و بدهم بعلی پس عمر برجست و گفت یا رسول اللّه چگونه علی (ع) طاقت
برداشتن آن علم را دارد که هفتاد شقه دارد و هر شقه بزرگتر است از آفتاب و ماه حضرت در غضب شد و فرمود که چون روز
قیامت شود حقتعالی علی را چنان قوتی کرامت فرماید مثل قوت جبرئیل و از نور مثل نور آدم و از حلم مثل حلم رضوان و از جمال
مثل جمال یوسف و از صدا نزدیک بصداي داود و اگر نه آن بود که داود خطیب اهل بهشت است هرآینه علی را مثل آن صوت
میداد و علی اول کسی است که از چشمه سلسبیل و زنجیل میآشامد و علی و شیعیان او را نزد خدا منزلتی است که آرزو میکنند او
را پیشینیان و آیندگان و برقی و عیاشی و کلینی و دیگران بسندهاي بسیار روایت کردهاند در تفسیر قول حقتعالی یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ
أُناسٍ بِإِمامِهِمْ یعنی روزي که بخوانیم هر جماعتی را با امام ایشان یا بنام ایشان یعنی رسول خدا را با اصحابش و امیر المؤمنین را با
اصحابش و امام حسن و امام حسین را با اصحابشان و هر امامی را با اهل زمانش بطلبند پس هر که از ایشان امام خود را شناسد و
متابعت امام خود کرده باشد نامه او را بدست راست او دهند و بسوي بهشت برند هر که امام خود را نشناسد او را بجهنم برند پس
در آن وقت آنها که اتباع ائمه ضلالت بودهاند از پیشوایان خود بیزاري جویند و پیشوایان از ایشان بیزاري جویند و یکدیگر را لعنت
کنند و سید بن طاوس و دیگران بطرق متعدده از ابو ذر روایت کردهاند که رسول خدا فرمود که امت من در حوض کوثر بر من
وارد میشوند بر پنج رایت (اول) آنکه رایت عجل است یعنی ابو بکر پس برخیزم و دست او را بگیرم چون دستم بدست او برسد
رنگش سیاه شود و پاهایش بلرزد و احشایش مضطرب گردد و هر کس با او شریک باشد حالشان چنین گردد پس گویم چگونه
خلافت من کردي در دو چیز بزرگ که در میان شما گذاشتم گویند آنکه بزرگتر بود 451 یعنی قرآن مجید
تکذیب آن کردیم و پاره کردیم و با کوچکتر که اهل بیت بودند ظلم کردیم گویم بایشان که بروید بجانب چپ پس ایشان را
میبرند تشنه لب و بد حال بجانب شمال که محل اهل عذاب و نکال است با روهاي سیاه و یک قطره از کوثر نچشند پس وارد شود
بر من رایت فرعون امت یعنی عمر و اکثر امت من با این رایت باشند و ایشانند مبهر چون ابو ذر شنید گفت راه را گم کردهاند
فرمود بلکه دین را فاسد کردهاند و حق را روکش باطل کردهاند و ایشان گروهیاند که غضب میکنند از براي دنیا و راضی میشوند
از براي دنیا و سخط و عداوت ایشان از براي محض دنیا است چون دست صاحب ایشان را بگیرم باز رنگش سیاه شود و قدمهایش
بلرزد و دلش بطپیدن آید و اصحابش نیز مثل او شوند پس از ایشان بپرسم که چه کردید با ثقلین گویند بزرگ را نسبت به دروغ
دادیم و پاره کردیم و با کوچک جنگ کردیم و ایشان را کشتیم پس گویم شما نیز بجانب شمال از پی یاران خود بروید پس
ایشان تشنه و آب بر نداشته با روهاي سیاه بر گردند و یک قطره آب نچشند پس رایت فلان بیاید یعنی عثمان و او امام پنجاه هزار
صفحه 78 از 190
کس از امت من باشد و سؤال و جواب بهمان نحو باشد که گذشت پس رایت مجحد بیاید یعنی سر کرده خوارج و او پیشواي
هفتاد هزار کس باشد از امت من و حال او نیز چنین شود پس وارد شود بر من امیر مؤمنان و قائد رو سفیدان و دست و پا سفیدان و
چون برخیزم و دست او را بگیرم روي او و اصحابش سفید و نورانی شود پس از ایشان بپرسم که با ثقلین بعد از من چه کردید
گویند بزرگتر را تصدیق کردیم و متابعت نمودیم کوچکتر را معاونت کردیم و با دشمنان او قتال کردیم پس گویم بیائید و
بیاشامید پس شربتی از آن آب بخورند که هرگز تشنه نشوند و امام ایشان مانند آفتاب تابان باشد و روهاي بعضی از ایشان مانند ماه
بدر چهارده باشد و بعضی مانند ستاره درخشان چون ابو ذر این حدیث را نقل کرد حضرت امیر و مقداد گواهی دادند که رسول
خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم چنین فرمود و حق تعالی فرموده است إِنَّا أَعْطَیْناكَ الْکَوْثَرَ یعنی بدرستی که ما عطا کردیم بتو
حوض کوثر را و مفسران اختلاف کردهاند در معنی کوثر بعضی گفتهاند پیغمبري و کتابست و بعضی گفتهاند خیر کثیر و بعضی
گفتهاند کثرت اصحاب و اشیاع امت است و بعضی گفتهاند بسیاري فرزندان از نسل فاطمه و بعضی گفتهاند شفاعت است و مشهور
میان مفسران آنست که مراد حوض کوثر است و احادیث متواتره از طرق عامه و خاصه بر این مضمون وارد شده است و عامه از
عایشه و ابن عمر روایت کردهاند که کوثر نهري است در بهشت و از ابن عباس مرویست که چون این سوره نازل شد رسول خدا بر
منبر بر آمد و بر مردم خواند که چون از منبر بزیر آمد گفتند یا رسول اللّه کوثر 452 که خدا عطا کرده است بتو
چیست فرمود که نهري است در بهشت از شیر سفیدتر و از تیر راستتر و در کنارش قبهها است از مروارید و یاقوت زرد وارد شوند
بر آن نهر مرغان سبزي چند که گردنها داشته باشند مانند گردنهاي شتران خراسانی گفتند یا رسول اللّه چه بسیار نیکست آن مرغان
فرمود میخواهید خبر دهم شما را به نیکوتر از آنها گفتند بلی یا رسول اللّه فرمود که هر که از آن مرغ بخورد و از آن آب بیاشامد
فایز گردد بخشنودي حق تعالی و از حضرت صادق علیه السّلام مرویست که آن نهري است در بهشت که حقتعالی بپیغمبر خود داد
بعوض پسرش ابراهیم و از انس مرویست که حضرت رسول فرمود آن نهري است در بهشت که وعده کرد پروردگار من مرا بآن
نهر خیر بسیار و آن حوض منست وارد میشوند بر آن نهر امت من در روز قیامت و ظرفهاي آن بعدد ستارههاي آسمانست پس
جماعتی از ایشان را از پیش من بربایند پس من گویم پروردگارا ایشان از امت مناند گوید تو نمیدانی که اینها بعد از تو چه
بدعتها کردند این حدیث را مسلم در صحیح خود روایت کرده است و در مجالس شیخ مفید و تفسیر علی بن ابراهیم و بشارة
المصطفی از حضرت باقر علیه السّلام روایت کردهاند که چون روز قیامت شود حقتعالی جمع کند مردم را از اولین و آخرین در
یک زمین عریان و پا برهنه پس بازدارند ایشان را در راه محشر تا عرق شدید بکنند و نفسهاي ایشان تنگ شود مدتها بر این حال
بمانند چنانچه حقتعالی فرموده است و خاشع شود صداها از براي خداوند رحمن پس نشنوي مگر صداي بسیار آهسته پس منادي
ندا کند از پیش عرش که کجا است پیغمبر امی پس مردم گویند نامش را بگو پس ندا کنند که کجا است پیغمبر رحمت محمد بن
عبد اللّه (ص) پس رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم برخیزد و در پیش پیش همه مردم روان شود تا منتهی شود بحوضی که
طولش بقدر ما بین ایله بصره و صنعاي یمن باشد پس حضرت امیر را بطلبند و در پهلوي آن حضرت بایستد پس مردم را رخصت
دهند که بگذرند بعضی را گذارند که آب بیاشامند و بعضی را منع کنند چون حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بیند که
بعضی از دوستان ما اهل بیت را بسبب گناهان ایشان دور میکنند بگرید و مکرر گوید پروردگارا اینها از شیعیان علیاند پس
حقتعالی ملکی را بفرستد و سؤال کند که یا محمد (ص) سبب گریه تو چیست حضرت گوید چگونه گریه نکنم از براي جمعی از
شیعیان برادرم علی علیه السّلام که میبینم ایشان را بجانب اهل جهنم میبرند و منع میکنند ایشان را که بر حوض من وارد شوند پس
حقتعالی فرماید که ایشان را بتو بخشیدم و از گناهان ایشان در گذشتم و ملحق کردم ایشان را بموالیان ذریه تو و ایشان را در زمره
تو قرار دادم و بر حوض تو ایشان را وارد گردانیدم و قبول کردم شفاعت ترا در ایشان و گرامی داشتم تو را باین
453 پس حضرت امام محمد باقر فرمود که چه بسیار مردي و زنی که آن روز گریان شوند و نداي یا محمد بلند کنند پس در آن
صفحه 79 از 190
روز هر که اعتقاد بامامت ما داشته باشد و از دوستان ما باشد در حزب ما داخل شود و با ما بر حوض وارد گردد و جمیع این مشایخ
بسندهاي خود از ابن عباس روایت کردهاند که حضرت امیر المؤمنین از حضرت رسول سؤال کرد از حوض کوثر فرمود که نهري
است که جاري میشود از زیر عرش آبش سفیدتر است از شیر و شیرینتر است از عسل و نرمتر است از مسکه سنگریزهاش زبرجد
است و یاقوت و مرجان و گیاهش زعفران است و خاکش از مشک خوشبوتر است و پایهاي آن در زیر عرش الهی است پس
حضرت دست بپهلوي حضرت امیر زد و گفت یا علی آن نهر از من است و از تو و دوستان تو بعد از من و از ابن عباس مرویست
که رسول خدا فرمود که حقتعالی نهري از براي من در آسمان خلق فرموده که مجراي آن در زیر عرش است و بر آن هزار هزار
قصر است خشتی از طلا و خشتی از نقره گیاهش از زعفران است و سنگریزهاش مروارید و یاقوت است و زمینش از مشک
خوشبوتر است و این بهتر است از براي من و امت من از همه چیز و اشاره باین است قول حقتعالی إِنَّا أَعْطَیْناكَ الْکَوْثَرَ و ابن بابویه
در امالی و عیون از حضرت امام رضا (ع) روایت کرده است که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود که هر که ایمان
بحوض من نیاورد خدا او را بر حوض من وارد نگرداند و هر که ایمان بشفاعت من ندارد خدا شفاعت مرا باو نرساند و ایضا فرمود
که یا علی تو برادر منی و وزیر من و علمدار منی در دنیا و آخرت و صاحب حوض منی هر که تو را دوست دارد مرا دوست داشته
است و هر که ترا دشمن دارد مرا دشمن داشته است. و ایضا از حضرت صادق علیه السّلام منقول است که رسول خدا فرمود که هر
که خواهد خلاص شود از اهوال روز قیامت پس موالات کند با ولی من و متابعت کند وصی و خلیفه مرا بعد از من علی بن أبی
طالب علیه السّلام بدرستی که او ساقی حوض من است دور میکند از آن دشمنان خود را و آب میدهد دوستان خود را هر که را
آب ندهد همیشه تشنه خواهد بود و هرگز سیراب نخواهد شد و هر که را یک شربت از آن بدهد هرگز تشنه نخواهد شد و تعب
نخواهد کشید و بسند معتبر از حضرت صادق علیه السّلام منقول است که حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود که من در قیامت
با حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم خواهم بود و با من خواهند بود عترت من در حوض کوثر پس کسی که اراده داشته
باشد که با ما باشد باید که اخذ کند بقول ما و عمل کند بعمل ما بدرستی که ما را در قیامت شفاعتی باشد از براي اهل مودت پس
سعی کنید و سبقت نمائید بر یکدیگر در ملاقات ما نزد حوض بدرستی که ما دور میکنیم از آن دشمنان خود را و آب حق الیقین،
ص: 454 میدهم از آن دوستان خود را و هر که یک شربت از آن آب بیاشامد بعد از آن هرگز تشنه نخواهد شد و حوض ما مملو
است و در آن دو نهر میریزد از بهشت یکی از چشمه تسنیم و یکی از چشمه معین و بر کنارهایش زعفران روئیده است و
سنگریزهاش مروارید و یاقوتست و آن حوض کوثر است و در مجالس شیخ مفید از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام روایت کرده
است که فرمود بهمین دو دست کوتاه خود دور میکنم از حوض رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم دشمنان خود را و وارد خواهند
شد بر آن دوستان ما و بسند دیگر از طرق عامه از ابو ایوب انصاري روایت کرده است که وارد نمیشود بر حوض من احدي از امت
من مگر آنها که پاك باشد دلهاي ایشان از عقاید باطله و صفات ذمیمه و صحیح باشد نیتهاي ایشان و انقیاد کنندگان باشند وصی
مرا بعد از من که علی بن ابی طالب علیه السّلام است آنها که آنچه بایدشان داد بآسانی میدهند و آنچه بایدشان گرفت بدشواري
نمیگیرند و علی علیه السّلام دور میکند از حوض کسی را که از شیعیان او نیست چنانچه عرب شتر صاحب جرب را از میان شترهاي
خود دور میکند و ابن بابویه از ابن عباس روایت کرده است که حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود که من مهتر و سید
انبیاء و مرسلینم و بهتر از ملائکه مقربینام و اوصیاء من بهترین اوصیاء پیغمبران و مرسلانند و اصحاب من که بر طریقه من رفته
باشند بهترین اصحاب انبیاء و مرسلیناند و دختر من فاطمه سیده زنان عالمیانست و طاهرات از زنان من مادرهاي مؤمنانند و امت من
بهترین امتهایند و من از همه پیغمبران اتباعم بیشتر است در روز قیامت و مرا حوضی هست که عرض آن ما بین صنعاي یمن و
بصراي شام است و در آن ابریقها هست بعدد ستارههاي آسمان و خلیفه من بر حوض من در آن روز خلیفه من است در دنیا گفتند
او کیست یا رسول اللّه گفت امام مسلمین و امیر المؤمنین و مولاي مؤمنان بعد از من علی علیه السّلام دوستان خود را از آن حوض
صفحه 80 از 190
آب میدهد و دشمنان خود را از آن میراند چنانچه شما شتر غریب را از آب میرانید پس فرمود هر که علی علیه السّلام را دوست
دارد و اطاعت او کند در دار دنیا بر حوض من وارد میشود فردا و با من خواهد بود در درجه من در بهشت و هر که دشمن دارد
علی را در دار دنیا و نافرمانی او کند در قیامت من او را نبینم و او مرا نبیند و او را از پیش من بربایند و از جانب چپ بسوي جهنم
برند و حافظ ابو نعیم که از مشاهیر محدثین مخالفین است از انس بن مالک روایت کرده است که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و
سلّم فرمود که خدا کوثر را بمن داده و آن نهري است در بهشت که عرض و طول آن از ما بین مشرق و مغرب است و هر که از آن
بیاشامد هرگز تشنه نشود و هر که از آن رو بشوید هرگز ژولیدهمو نمیشود و نمیآشامد از آن کسی که پیمان مرا بشکند و نه
کسی که اهل بیت مرا بکشد و از حضرت 455 رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم مروي است که علی علیه السّلام
هر که از شیعیان او نیست از آن دور کند و احمد بن حنبل در فضایل نیز نزدیک باین مضمون را روایت کرده است و ابن قولویه
بسند معتبر در کامل الزیارة از مسمع کردین روایت کرده است که حضرت صادق علیه السّلام فرمود که کسی که دل او بدرد آید
از مصیبت ما فرحناك میشود در وقت مردن خود فرحی که هرگز از دل او بیرون نمیرود تا در حوض کوثر بر ما وارد میشود و کوثر
فرح میکند بدوست ما چون بر او وارد شود حتی آنکه باو میچشانند از لذت انواع خوردنیها که نمیخواهد از آنجا بجاي دیگر رود
اي مسمع هر که از آن آب بیاشامد یک شربت هرگز تشنه نشود و بعد از آن تعب نکشد هرگز و آن به سردي کافور است و بوي
مشک و طعم زنجبیل و از عسل شیرینتر است و از مسکه نرمتر است و از آب دیده صافتر است و از عنبر خوشبوتر است و از
چشمه تسنیم بهشت بیرون میآید و بر نهرهاي بهشت همه میگذرد بر روي سنگریزه مروارید و یاقوت جاري میشود و در دور آن
قدحها زیاده از ستارههاي آسمان هست و بوي خوش آن از هزارساله راه احساس کرده میشود و قدحهاي آن از طلا و نقره و الوان
جواهر است و کسی که از آن میآشامد بر روي او هر بوي خوشی میگشاید تا آنکه میگوید چه بودي اگر مرا در همین موضع
میگذاشتند من بدل این چیز دیگر نمیخواهم اي کردین تو از آنها خواهی بود که از آن حوض سیراب میشوند و هر دیدهاي که در
مصیبت ما بگرید البته شاد و خوشحال گردد بنظر کردن بکوثر و آب میدهند از آن همه دوستان ما را اما بقدر محبت و متابعت ما
از آن لذت میبرند و هر که محبتش بیشتر است لذتش بیشتر خواهد بود و بر کوثر حضرت امیر علیه السّلام موکل است و در دست
او عصائی خواهد بود از چوب درخت عوسج و بروایت دیگر از درخت طوبی و درهم میشکند دشمنان ما را بآن عصا پس یکی از
ایشان گوید که من اقرار داشتم بشهادتین حضرت فرماید برو بسوي امامت ابو بکر یا عمر یا عثمان و از آنها سؤال کن از براي تو
شفاعت کنند گوید امامی که از من بیزاري نمود حضرت فرماید برگرد و برو نزد آن کسی که او را امام میدانستی و او را بر همه
خلق ترجیح میدادي از او سؤال کن که تو را شفاعت کند چون بهترین خلق بود نزد تو و بهترین خلق شفاعتش رد نمیشود گوید
هلاك شدم از تشنگی فرماید خدا تشنگی تو را زیاد کند مسمع گفت فداي تو شوم چگونه قدرت دارد که نزدیک آید و حال
آنکه دیگران نزدیک حوض نمیتوانند آمد فرمود از براي آنکه او ورع مینموده است از بسیاري از اعمال قبیحه و چون ما اهل بیت
نزد او مذکور میشدیم ناسزا نمیگفت و ترك مینمود چیزي چند را که غیر او بر آنها جرأت مینمودند از گستاخی نسبت بما اینها از
براي محبت ما نبوده و نه از براي خواهشی که نسبت بما داشته 456 باشد بلکه از براي بسیاري سعی در عبادت
باطل خود و دینداري خود و از براي آنچه مشغول کرده است نفس خود را بآن از یاد کردن مردم دلش منافق است و دینش مستلزم
نصب عداوت اهل بیت است و متابعت دشمنان ایشان و مقدم داشتن ابو بکر و عمر و عثمان بر همه کس پس باین اسباب نزد
حوض میآید و محروم بر میگردد و در این باب احادیث بسیار است و باین قدر اکتفا کردیم و اما شفاعت پس بدان که خلافی
نیست میان مسلمانان و ضروري دین اسلام است که رسول خدا در قیامت شفاعت از براي امت خود بلکه از براي جمیع امتها
خواهد بود و خلافی که هست در آنست که آیا شفاعت از براي طلب زیادتی منافع است از براي مؤمنانی که مستحق ثواب باشند و
بس یا از براي اسقاط عقاب از گناهکاران امت نیز خواهد بود و اکثر عامه را اعتقاد آنست که شفاعت در هر دو میباشد و خوارج و
صفحه 81 از 190
عبیدیه معتزله را اعتقاد آن است که شفاعت مخصوص قسم اول است یعنی در زیادتی ثواب و در اسقاط عذاب نمیباشد و میگویند
همچنانکه بر خدا واجب است که وفا کند وعده ثواب را واجب است که وفا کند بوعید عقاب و شفاعت از براي اسقاط آن فایده
نمیکند و خلافی نیست میان علماي امامیه که شفاعت از براي دفع عقاب فساق شیعه میباشد هر چند از اصحاب کبایر باشند و
شفاعت مخصوص حضرت رسالت نیست بلکه فاطمه زهرا (ع) و ائمه هدي برخصت آن حضرت شفاعت شیعیان خود خواهند کرد
و از احادیث بسیار ظاهر میشود که علماء و صلحاء شیعه نیز شفاعت خواهند کرد و عامه و خاصه روایت کردهاند از رسول خدا
صلّی اللّه علیه و آله و سلّم که حضرت فرمود که ذخیره کردهام شفاعت خود را از براي اهل کبایر از امت خود و در خصال بطرق
عامه از انس روایت کرده است از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم که فرمود هر پیغمبري دعائی کرد و مستجاب شد و پنهان
کردم دعاي خود را که شفاعت کنم امت خود را روز قیامت و ایضا از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده است رسول خدا
صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود که سه کساند که شفاعت میکنند نزد خدا و شفاعت ایشان قبول میشود پیغمبران پس علماء پس
شهداء و از حضرت امام زین العابدین و امام رضا علیهما السلام منقولست که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود که هر
که ایمان بشفاعت من نیاورد خدا شفاعت مرا باو نرساند پس فرمود که نیست شفاعت من مگر از براي اهل کبایر از امت من و اما
نیکوکاران بر ایشان راهی نیست که محتاج بشفاعت باشند راوي گفت بحضرت امام رضا علیه السّلام گفتم پس چه معنی دارد قول
حقتعالی وَ لا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضی فرمود یعنی شفاعت نمیکنند مگر از براي کسی که خدا دین او را پسندیده باشد و در مجمع
البیان گفته است شفاعت نزد ما ثابت است از براي رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و اصحاب برگزیده او که بر طریقه او
باشند و از براي 457 ائمه از اهل بیت طاهرین او و از براي صالحان و مؤمنان و نجات میدهد خدا بشفاعت ایشان
بسیاري از گناهکاران را و مؤید آنست آنچه در روایات اصحاب ما از حضرت رسول (ص) روایت کردهاند که حضرت فرمود من
شفاعت خواهم کرد در روز قیامت و قبول شفاعت من خواهند کرد و علی ع شفاعت خواهد کرد و مقبول خواهد شد و کسی از
مؤمنان که کمتر شفاعت کند از براي چهل نفر از برادران خود شفاعت خواهد کرد که همه مستوجب آتش شده باشند و آیاتی که
دلالت بر عدم شفاعت میکند مخصوص کفار است و بتهاي ایشان و مخالفان و خلفاي ایشان و در سوره مریم حقتعالی فرموده است
که مالک شفاعت نیست مگر کسی که نزد خدا عهدي گرفته باشد و اکثر مفسرین گفتهاند که مراد از عهد ایمانست و بعضی
گفتهاند که یعنی شفاعت نمیکند مگر کسی که خدا او را رخصت شفاعت داده باشد و ایشان انبیاءاند و اوصیاء و صلحاء و شهداء و
علماء و مؤمنان چنانچه در اخبار وارد شده است و در حدیث صحیح وارد شده است که مراد وصیتی است که در وقت مردن بعقاید
حقه خود بکند بنحوي که در حلیۀ المتقین ذکر کردهام و در آیات متعدده وارد شده است که کسی شفاعت نمیکند مگر برخصت
خدا بر رد قول بتپرستان که میگفتند که ما عبادت بتها میکنیم براي آنکه ایشان شفیعان ما باشند نزد خدا و ابن بابویه از حضرت
امیر المؤمنین (ع) روایت کرده است که حضرت فاطمه (ع) گفت به رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم که اي پدر بزرگوار من
در کجا ملاقات کنم شما را در روز موقف اعظم و روز فزع اکبر گفت اي فاطمه نزد در بهشت در وقتی که لواي حمد با من باشد و
شفاعت کنم از براي امت خود گفت اي پدر بزرگوار اگر ترا در آنجا نبینم در کجا بجویم فرمود در نزد حوض کوثر در وقتی که
امت خود را آب دهم گفت اي پدر بزرگوار اگر در آنجا نیابم فرمود در نزد صراط که من ایستاده باشم و گویم پروردگارا
بسلامت بگذران امت مرا گفت اگر در آنجا ملاقات نکنم ترا فرمود که نزد میزان که دعا کنم از براي امت خود گفت اگر تو را در
آنجا نیابم فرمود که در کنار جهنم مرا طلب کن در وقتی که منع کنم شراره و زبانه او را از امت خود پس فاطمه (ع) شاد شد. و
علی بن ابراهیم بسند معتبر روایت کرده است از سماعه که گفت سؤال کردم از حضرت صادق علیه السّلام از شفاعت حضرت
رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم در روز قیامت حضرت فرمود که در روز قیامت لجام کند مردم را عرق یعنی عرق بدنهاي ایشان
بدهان ایشان برسد و عارض شود ایشان را اضطراب و قلق پس گویند بیائید برویم بنزد حضرت آدم علیه السّلام که او ما را شفاعت
صفحه 82 از 190
کند پس بیایند بنزد حضرت آدم علیه السّلام و بگویند شفاعت کن از براي ما نزد پروردگار خود گوید مرا گناهی و خطیئهاي
هست و روي شفاعت ندارم بروید بنزد حضرت نوح علیه السّلام چون بنزد نوح آیند 458 ایشان را بنزد پیغمبر بعد
از خود فرستد و همچنین هر پیغمبري حواله به پیغمبر بعد از خود کند تا بحضرت عیسی علیه السّلام رسد او گوید که با من بیائید و
ببرد ایشان را بنزد محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم چون بنزد آن حضرت روند گوید بیائید با من تا ببرد ایشان را بسوي دروازه
بهشت و رو بدرگاه رحمت بسجده درآید و بسیار در سجده بماند تا آنکه ندا از جانب حقتعالی باو برسد که سر بردار و شفاعت
کن تا شفاعت ترا قبول کنم و آنچه خواهی بطلب تا عطا کنم اینست معنی آنچه خدا فرموده است عَسی أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً
مَحْمُوداً و در امالی و بشارة المصطفی از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده است که چون روز قیامت شود حق تعالی جمع
کند اولین و آخرین را در یک زمین پس تاریکی و ظلمت شدیدي ایشان را فراگیرد که همه بناله و فغان آیند و گویند پروردگارا
بگشا از براي ما این ظلمت را پس رو بمحشر آورند گروهی که روي نورانیشان زمین قیامت را روشن کند پس اهل محشر گویند
که اینها همه پیغمبران خدایند ندا از جانب حقتعالی آید که ایشان پیغمبران نیستند باز پرسند که ایشان ملائکه مقربین حضرت جل و
علا میباشند پس ندا از مصدر جلال حضرت الهی آید که ملائکه مقربین نیستند باز سؤال نمایند که ایشان شهیدان راه خداي
تبارك و تعالی میباشند و ایضا ندا از جانب حضرت رب العزة رسد که شهیدان نیستند گویند که پس کیستند ندا رسد بایشان که
اي اهل محشر از ایشان بپرسید که کیستید شما چون پرسند گویند مائیم ذریه رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم مائیم اولاد علی
علیه السّلام ولی اللّه مائیم مخصوص بکرامت خدا مائیم ایمنان و مطمئنان پس ندا از جانب حق عز و جل بایشان رسد که شفاعت
کنید در محبان خود و اهل مودت پس ایشان شفاعت کنند و شفاعت ایشان روا گردد و در علل الشرایع از حضرت صادق علیه
السّلام روایت کرده است که شیعیان ما از نور خدا خلق شدهاند و بسوي او برمیگردند بخدا قسم که شما بما ملحق میگردید در
روز قیامت و ما شفاعت میکنیم و قبول میشود و بخدا سوگند که شما شفاعت خواهید کرد قبول خواهد شد و هیچیک از شما نیست
مگر آنکه از براي او ظاهر خواهد شد آتشی از جانب چپ او و بهشتی از جانب راست او پس دوستان خود را داخل بهشت میکند و
دشمنان خود را داخل جهنم و در خصال از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده است که هر که انکار سه چیز کند از شیعیان ما
نیست معراج را و سؤال قبر را و شفاعت را. و علی بن ابراهیم بسند صحیح از آن حضرت و پدر بزرگوارش روایت کرده است که
بخدا سوگند که ما بسیار شفاعت خواهیم کرد و قبول خواهد شد تا آنکه چون دشمنان ما این حالت را مشاهده کنند گویند آنچه
حق تعالی فرموده است که مضمونش اینست پس نیست ما را شفاعت 459 کنندگان و نه دوست مهربان پس کاش
ما را بازگشتی بدنیا میبود پس میبودیم از مؤمنان و ایضا بسند معتبر روایت کرده است از ابو ایمن که بخدمت حضرت امام محمد
باقر علیه السّلام آمد و گفت اي ابو جعفر مردم را فریب میدهید و مغرور میگردانید و میگوئی شفاعت محمد شفاعت محمد صلّی
اللّه علیه و آله و سلّم حضرت بمرتبه غضبناك شد که رنگ مبارکش متغیر شد و فرمود واي بر تو اي ابو ایمن آیا تو را مغرور کرده
است اینکه شکم و فرج خود را از حرام بازداشتهاي و اگر ببینی فزعهاي قیامت را محتاج خواهی شد بشفاعت محمد صلّی اللّه علیه و
آله و سلّم واي بر تو آیا شفاعت میباشد از براي کسی که مستوجب جهنم شده باشد بعد از این فرمود که احدي از اولین و آخرین
نخواهد بود مگر آنکه محتاج خواهد بود بشفاعت محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم پس فرمود که حضرت رسول صلّی اللّه علیه و
آله و سلّم را شفاعتی خواهد بود در امت خود و ما را شفاعتی خواهد بود در شیعیان خود و شیعیان ما را شفاعتی خواهد بود در
اهالی خود و مؤمنی میباشد که شفاعت کند در مثل ربیعه و مضر که اعظم قبایل عربند و مؤمن شفاعت میکند حتی از براي خادم
خود و میگوید پروردگارا او حق خدمت دارد بر من و مرا از سرما و گرما نگاه داشته است و ابن بابویه از حضرت صادق علیه
السّلام روایت کرده است که بهشت هشت در دارد از یکدر آن پیغمبران و صدیقان داخل میشوند و از یک در شهدا و صالحان
داخل میشوند و از پنج در شیعیان و محبان ما داخل میشوند و پیوسته من در کنار صراط ایستاده باشم و دعا کنم و گویم پروردگارا
صفحه 83 از 190
سالم بدار و بسلام بگذران شیعیان و دوستان و یاوران ما را و هر که ولایت و محبت ما را داشته باشد پس ناگاه از میان عرش ندا
رسد که دعاي تو را مستجاب کردم و شفاعت تو را در شیعیان قبول کردم و شفاعت کند هر مرد از شیعیان من و کسی که محبت
من داشته باشد و یاري من کرده باشد و با دشمنان من جنگ کرده باشد بکردار یا گفتار در هفتاد هزار کس از همسایگان و
خویشان خود و یکدر دیگر سایر مسلمانان از آن داخل شوند از آنها که شهادت بوحدانیت و رسالت دهند و در دل ایشان بقدر
ذرهاي از بعض ما اهل بیت نباشد. و در ثواب الاعمال روایت کرده است که مؤمنی از شما مردي را بیند که با او آشنائی داشته است
در دنیا و امر کردهاند که او را بجهنم برند چون بر او بگذرد گوید اي فلان من در دنیا بتو نیکی میکردم و حاجت تو را برمیآوردم
آیا امروز جزائی براي من نزد تو هست پس مؤمن بملکی گوید که بر او موکل گردیده است که دست از او بردار پس خدا امر کند
ملک را که امان آن مؤمن را اجازت کند و او را رها کند و ایضا بسند معتبر از آن حضرت روایت کرده است که مؤمن شفاعت
میکند براي دوست خود و خویش خود مگر آنکه ناصبی باشد و اگر جمیع ملائکه 460 مقربین و پیغمبران مرسلین
شفاعت کنند از براي ناصبی شفاعت ایشان مقبول نگردد و در علل الشرایع از آن حضرت روایت کرده است که چون روز قیامت
شود عالمی و عابدي را بیاورند چون ایشان را نزد حقتعالی بازدارند بعابد گویند برو بسوي بهشت و بعالم گویند بایست و شفاعت
کن مردم را بتأدیب نیکی که ایشان را کردهاي و بروایت دیگر عابد را میگویند که نیک مردي بودي تو اما همت تو مقصور خودت
بود برو بسوي بهشت و عالم را گویند که تو همت بر هدایت بندگان خدا گماشتی بایست و هر که از علم تو منتفع شده او را
شفاعت کن و ببر بسوي بهشت و فرات بن ابراهیم از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده است که جابر بپدرم حضرت باقر (ع)
گفت فداي تو شوم حدیثی از براي من روایت کن در فضیلت جده خود فاطمه (ع) که هرگاه بشیعیان نقل کنیم شاد شوند حضرت
فرمود که خبر داد مرا پدرم از جدم که حضرت رسول (ص) فرمود که چون روز قیامت شود نصب کنند از براي انبیاء و رسل منبرها
از نور و منبر من بلندتر از همه منبرها باشد در روز قیامت پس حقتعالی فرماید که خطبهاي بخوان پس خطبهاي بخوانم که احدي از
انبیاء و رسل مثل آن نشنیده باشند پس از براي اوصیاء منبرها نصب کنند از نور و از براي وصی من علی بن أبی طالب علیه السّلام
منبري از نور بگذارند و منبر آن حضرت بلندتر از همه منبرهاي آنها باشد پس حقتعالی آن حضرت را امر کند که خطبهاي بخوان
پس خطبهاي بخواند که هیچ یک از اوصیاء مثل آن را نشنیده باشند پس نصب کنند از براي اولاد انبیاء و مرسلین منبرها از نور پس
نصب کنند از براي دو پسرم و فرزندزادهام و دو گل بوستان من در ایام حیات من منبري از نور و بایشان بگویند خطبه بخوانید پس
دو خطبه بخوانند که احدي از انبیاء و مرسلین مثل آنها نشنیده باشند پس جبرئیل ندا کند که کجا است فاطمه (ع) دختر محمد صلّی
اللّه علیه و آله و سلّم کجا است خدیجه دختر خویلد کجا است مریم دختر عمران کجا است آسیه دختر مزاحم کجا است ام کلثوم
مادر یحیی همه برخیزند پس حقتعالی فرماید که اي اهل محشر امروز بزرگواري از کیست پس محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و
علی علیه السّلام و فاطمه (ع) و حسن علیه السّلام و حسین علیه السّلام گویند کرم و بزرگواري از خداوند یگانه قهار است پس
حقتعالی گوید اي اهل محشر من بزرگواري را از براي محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و علی علیه السّلام و فاطمه (ع) و حسن
علیه السّلام و حسین علیه السّلام قرار دادهام اي اهل محشر سرها بزیر بیندازید و دیدهها را بپوشانید که فاطمه بسوي بهشت میخرامد
پس جبرئیل ناقه بیاورد از ناقههاي بهشت که دیبا بر او پوشانیده باشند و مهارش از مروارید تر باشد و جهازش از مرجان باشد پس
او را بخواباند در پیش روي آن حضرت و بر آن سوار شود و حقتعالی صد هزار ملک را بفرستد که از جانب راست او بروند و صد
هزار ملک که از جانب چپ او روند و صد 461 هزار ملک او را بر بالهاي خود بردارند تا او را به بهشت برسانند
چون بدر بهشت برسد التفاتی بعقب بفرماید حقتعالی فرماید اي دختر حبیب من سبب التفات چیست گوید پروردگارا میخواستم
قدر من در این روز دانسته شود حقتعالی فرماید که اي دختر حبیب من برگرد و نظر کن بسوي محشر هر کس در دل او محبت تو یا
محبت ذریه تو باشد دست او را بگیر و داخل بهشت کن پس حضرت باقر علیه السّلام فرمود بخدا سوگند اي جابر که حضرت
صفحه 84 از 190
فاطمه در آن روز برچیند از محشر شیعیان و دوستان خود را چنانچه مرغ دانه خوب را از دانه بد جدا کند پس چون شیعیان آن
حضرت بدر بهشت رسند حقتعالی بدل ایشان افکند که رو بعقب گردانند حق عز و علا فرماید که اي دوستان من سبب التفات شما
چیست و حال آنکه فاطمه (س) دختر حبیب خود را شفیع گردانیدم در باب شما گویند پروردگارا میخواستم قدر ما نیز در مثل این
روز ظاهر شود پس ندا رسد که اي دوستان من برگردید و نظر کنید و هر که شما را دوست دارد از براي محبت حضرت فاطمه (ع)
یا آب داده باشد شما را بگیرید و داخل بهشت گردانید پس حضرت فرمود و اللّه باقی نماند در محشر مگر شککننده یا کافري یا
منافقی پس چون بمیان طبقات جهنم درآیند ندا کنند چنانچه خدا فرموده است فَما لَنا مِنْ شافِعِینَ وَ لا صَدِیقٍ حَمِیمٍ پس میگویند
کاش بدنیا برمیگشتیم پس میبودیم از مؤمنان حضرت فرمود هیهات آنچه طلب کردند هرگز نخواهد شد و دروغ میگویند و اگر
بدنیا برگردند عود خواهند کرد بآن اعمالی که ایشان را از آن منع کردهاند و کلینی بسند معتبر از عبد الحمید وابشی روایت کرده
است که گفت من عرض کردم بخدمت امام محمد باقر (ع) که من همسایهاي دارم که همه محرمات را بعمل میآورد و حتی نماز
را ترك میکند زیاده از کارهاي دیگر حضرت فرمود که سبحان اللّه و بسیار عظیم شمرد این را پس فرمود که میخواهی خبر دهم تو
را بکسی که از این بدتر است گفتم بلی فرمود کسی که نصب عداوت از براي ما کند از این بدتر است و هر بندهاي که نزد او
مذکور شوند اهل بیت رسول او و رقت کند از براي ذکر ایشان ملائکه دست بر پشت او بمالند و همه گناهانش آمرزیده شود مگر
آنکه گناهی از او صادر شود که او را از ایمان بدر برد و شفاعت مقبولست براي او و براي ناصبی مقبول نمیشود و مؤمن شفاعت
میکند از براي همسایهاش که هیچ حسنه ندارد میگوید پروردگارا همسایه من آزار خود را از من بازمیداشت و شفاعت میکند از
براي او پس حقتعالی میفرماید که پروردگار توام و سزاوار است که مکافات دهم از جانب تو پس خدا آن همسایه را داخل بهشت
میکند و حال آنکه هیچ 462 حسنه ندارد و کمتر مؤمنی از جهت شفاعت سه نفر را شفاعت میکند و احادیث
شفاعت زیاده از آنست که این رساله گنجایش ذکر عشري از اعشار آنها داشته باشد.
فصل سیزدهم